سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رایحه ظهور به مشام می رسد! از کجاست؟
واحد ارتباطات مردمی (روابط عمومی و تبلیغات) هیئت مکتب العباس(ع) تهران

عصر خلافت ابوبکر، حضرت علی(علیه السلام) همراه فرزندش حسن(علیه السلام) و سلمان، در مسجد الحرام (کنار کعبه) نشسته بودند، ناگاه مردی خوش قامت، که لباسهای زیبا پوشیده بود، به نزدیک آمد و به حضرت علی(علیه السلام) سلام کرده، در محضرش نشست و چنین گفت :

«ای امیرمؤمنان! از شما سه مسأله می پرسم؛ اگر پاسخ آن را دادی، می فهمم آنها که حقّ شما را غصب کردند دنیا و آخرت خود را تباه ساخته اند ( و تو بر حق هستی)، وگرنه آنها و شما در یک سطح، برابر هم هستید.»

علی(علیه السلام) : آنچه خواهی بپرس.

ناشناس : «1- به من خبر بده وقتی که انسان می خوابد، روحش به کجا می رود؟ 2- چگونه انسان چیزی را به یاد می آورد و چیزی را فراموش می کند؟ 3- چگونه افراد به دایی یا عموی خود شباهت پیدا می کنند؟»

در این هنگام علی(علیه السلام) به فرزندش حسن(علیه السلام) متوجه شد و فرمود : «ای ابا محمّد! پاسخ این مرد را بده!»

امام حسن محتبی(علیه السلام) به مرد ناشناس رو کرد و پاسخ او را چنین بیان کرد :

«1- انسان هنگامی که می خوابد روح او به باد می پیوندد و آن باد به هوا آویخته می شود، تا هنگامی که بدن انسان برای بیدار شدن حرکت می کند. در این هنگام خداوند به روح اجازه می دهد تا به پیکر صاحبش بازگردد. پس از این اجازه، آن روح، بادرا، و باد هوا را جذب کرده و روح به پیکر صاحبش باز می گردد، و در آن آرام می گیرد، و اگر خداوند به روح اجازة بازگشت نداد، هوا باد را و باد روح را، جذب کرده، و تا روز قیامت روح به پیکر صاحبش باز نمی گردد.

2- در مورد یادآوری و فراموشی، از این رو است که قلب انسان براساس حقّ قرار دارد، و روی حق طَبَقی افکنده شده، اگر انسان در این هنگام صلوات کامل بر محمّد و آلش(صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاد، آن طَبَق از روی حق برداشته شده و قلب روشن می شود و انسان مطلب را فراموش شده را به یاد می آورد، و اگر صلوات کامل نفرستاد، آن طبق بر روی حق، پرده می افکند و در نتیجه قلب تاریک شده و انسان در میان فراموشی می ماند. 

3- در مورد شباهت نوزاد به دایی یا عموی خود؛ از این روست هنگامی که مرد با آرامش خاطر با همسرش آمیزش کرد و در این حال نطفه فرزند منعقد گردید، آن فرزند به پدر و مادرش شباهت می یابد، و اگر او با پریشانی و اضطراب با همسرش آمیزش نمود و در این حال نطفه فرزند منعقد گردید، آن فرزند به دایی یا عمویش، شباهت می یابد.»

مرد ناشناس که در مورد پاسخ سه سؤال، خود را به طور کامل قانع شده یافته بود، برخاست و مکرّر به یکتایی خدا و رسالت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) و وصایت علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیه السلام) تا حضرت قائم(عجّل الله تعالی فرجه) گواهی داد، و از آنجا رفت.

حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش حسن فرمود : «به دنبال این مرد ناشناس برو ببین کجا می رود.»

حسن(علیه السلام) به دنبال او حرکت کرد؛ او را دید که از مسجد بیرون رفت؛ و در همین هنگام از نظرها غیب شد. حسن(علیه السلام)  نزد پدر بازگشت، و از غایب شدن او خبر داد.

علی(علیه السلام) از حسن(علیه السلام) پرسید : آیا دانستی او چه کسی بود؟

حسن(علیه السلام) : خدا و رسول و امیرمؤمنان آگاهترند.

علی(علیه السلام) : او خضر(علیه السلام) بود.

 

احتباج طبرسی، جلد1، صفحه396.

مخازن، جلد1، صفحه 226.




____________________________________________________________________________________

 

نام : حسن                     لقب : زکّی-مجتبی                کنیه : ابو محمّد          
 پدر : امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)     مادر : سیدة نسا العالمین فاطمه(سلام ا... علیها)  

روز ولادت : سه شنبه،15 رمضان المبارک سال سوم هجری       مکان ولادت : مدینه منوّره

مدت امامت : نه سال و پنج ماه     تعداد اولاد : پانزده فرزند     سن مبارک : 48 سال

روز شهادت : پنج شنبه 28 صفر سال 49 هجری مکان شهادت : مدینه     سبب شهادت : زهری که معاویه توسط «جعده» همسر حضرت حضرت به امام خورانید        محل دفن : قبرستان بقیع (مدینه منوّره)   

تولد :

در پانزدهم رمضان سال دوم و یا سوم هجرت، خداوند سبحان یکی از بهترین هدیه های خویش را به بیت نبوّت و امامت اهداء کرد. مولود سعیدی که صورت و سیرتش، آیینه ی تمام نمای نبوی و علوی بود و امتیازات فاطمی در اندامش می درخشید.

با ولادت سبط اکبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، موجی از سرور و شادمانی، خاندان اهل بیت(علیه السلام) را فرا گرفت. زیرا اعطای کوثر که وعده ی اساسی حضرت حق بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود محقق شد و چهارمین مصداق آیه ی تطهیر، پا به عرصه ی وجود گذاشت. این نوزاد، بیشترین شباهت را به جدّش پیامبر می داشت.

آن روز، مردم و فرشتگان بر نبّی مکرّم اسلام، بیشترین تهنیت و تبریک را گفتند.

نام گذاری :

در سیره ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیه السلام)، انتخاب نام نیک و پسندیده برای فرزندان، از حقوق اولیه ی آنان شمرده شده و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بدان توصیه کرده است.

هنگام ولادت سبط اکبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،همگی در فکر انتخاب زیباترین نام برای او بودند.

فاطمه(سلام الله علیها) هنگامی که فرزند را به همسرش داد تا در آغوش بگیرد، از او خواست تا برای نوزاد نام نیکی برگزیند، ولی امیرمؤمنان(علیه السلام)که به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی احترام می گذاشت، رو به فاطمه(سلام الله علیها) کرد و فرمود : ؟«من در نام گذاری فرزندم، بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)پیشی نمی گیریم.» چیزی نگذشت که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)به خانه ی دخترش آمد، از حال مادر و نوه اش پرسید. اسماء بنت عمیس نوزاد را در پارچه ای زرد پیچید و به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)داد. حضرت ضمن تبریک و تهنیت به داماد و دختر خویش فرمود :

مگر نگفته بودم که نوزاد را در پارچة زرد نپیچید!؟

آن گاه پارچه ی سفیدی خواست و آن مولود مسعود را در آن پیچید. سپس او را بوسید و زبان مبارکش را در دهان او گذاشت و آن طفل، زبان جدّ خویش را می مکید.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)به این مولود، حمد و ثنای الهی را به جا آورد و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ خواند وسپس از علی(علیه السلام) پرسید : «چه نامی برای فرزندت برگزیده ای؟» حضرت پاسخ داد : «در نام گذاریش بر شما پیشی نگرفتیم». پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : «من نیز در نام گذاری او بر پروردگارم سبقت نخواهم گرفت.» در آن هنگام خداوند فرشته ی وحی را از ولادت سبط اکبر پیامبرش باخبر ساخت و او را جهت تهنیت و تبریک و نام گذاری بر آن حضرت فرستاد.

جبرئیل(علیه السلام) بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و پس از ابلاغ سلام و درود حضرت حق و تبریک و تهنیت، گفت : «خداوند به تو فرمان می دهد نام فرزند هارون برادر موسی(علیه السلام) را برای فرزندت انتخاب کنی.» پرسید : نامش چه بود؟ جبرئیل(علیه السلام) عرض کرد : شُبَّر، فرمود : زبان من عربی است. گفت : نامش را «حسن» بگذار، آنگاه نام نوزادش را «حسن» گذاشت.

القاب :

ریحانه ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ، زکی، سبط اوّل، سیّد، طیّب، مصلح، نقّی، تقی، ولّی، امیر، شبل، عالم، قائم، طور سینین، وزیر، اثیر، برّ، حجّت، زاهد، مجتبی.

کنای آن حضرت :

ابو محمّد و این کنیه ایست که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) باو کرامت نموده برای استجماع او بر همه محامد.

سیما :

زیبایی صورت و اندام سلاله ی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ،زبانزد عام و خاص بود. هرکس به او نگاه می کرد، سیمای محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) را در او می دید و در جمالش محو می گشت. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : «لَقَد أشبّهتَ خَلقی و خُلقی»

«چه بسیار شباهت پیدا کرد فرزندم امام حسن(علیه السلام) به من از جهت اندام و صورت و سیرت و اخلاق!»

 

 

منابع :

بحارالانوار،جلد1،صفحه109.

کنزالعمال،جلد13،صفحه651.

ذخائر العقبی، صفحه120، حدیث فوق را با سه سند معتبر نقل کرده است.

مناقب ابن شهر آشوب، جلد4، صفحه33.

 




____________________________________________________________________________________

با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 57 و کوتاه شدن دست قدرت های استکباری نظیر آمریکا از منابع سرشار ایران و سرنگونی رژیم وابسته ستم شاهی در این کشور، فصل نوینی در تاریخ ملت بزرگ ایران و همچنین دور جدیدی از دشمنی های نظام سلطه بر علیه انقلاب اسلامی آغاز گردید که در طول گذشت مدت قریب به سه دهه از عمر پرفراز و نشیب ایران اسلامی همواره شاهد انواع و اقسام این دشمنی ها بوده ایم.

به طور قطع و یقین ازجمله عوامل مهم ناکامی بیگانگان در مقابله با انقلاب اسلامی نگاه نافذ و بصیرت بالای رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران در شناسایی دشمنان و روش های دشمنی آنان با انقلاب اسلامی بوده است. در این مقاله بر آنیم تا با بهره گیری از فرمایشات ارزشمند و راهبردی رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای که در روز اول فروردین ماه سال جاری و در جوار مرقد مطهر و نورانی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) ایراد فرمودند، ضمن آشنایی با دشمنان انقلاب اسلامی و ملت بزرگ ایران در شرایط کنونی با بخشی از اهداف و ماهیت پلید آنان آشنا شویم.

ضرورت دشمن شناسی

بی شک دشمن شناسی از محوری ترین مباحث در موضوع دفع تهدیدها و دفاع از یک ملت بشمار می آید. چه بسا امتهایی که در طول تاریخ در اثر غفلت از دشمنان و فقدان آگاهی و بصیرت لازم سیاسی و اجتماعی در شناخت توطئه های بیگانگان و اتخاذ مواضع به موقع و صحیح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتی هلاکت بار منجر گردیده اند امیر مؤمنان علی(ع) در کلام خود دراین باره می فرمایند: «من نام عن عدوه انبهته المکاید.(1)» (کسی که در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل بماند) حیله های (غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می کند) در همین رابطه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «نباید غافل باشیم، ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه با هم جمع بشوند، خنثی کنیم. (2

همچنین رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اولین روز سال جدید در مشهد مقدس در این باره می فرمایند: «یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند. (3

 

اقسام دشمنان

 

در یک تقسیم بندی کلی دشمنان ملت بزرگ و انقلابی ایران را در شرایط کنونی می توان به دو بخش دشمنان درونی و بیرونی تقسیم نمود «ما دو دشمن داریم؛ یک دشمن، دشمن درونی است، یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناک تر است. (4

 

تشریح ابعاد مختلف دشمن درونی

 

ازجمله عوامل عقب ماندگی ملت ها که زمینه تسلط بیگانگان را بر منابع مادی و معنوی یک کشور فراهم می سازد، پدیده شوم تنبلی اجتماعی و عدم خودباوری و اعتماد به نفس در یک ملت می باشد که رهبر معظم انقلاب با نگاه نافذ خود از آن بعنوان دشمن درونی ملت بزرگ ایران یاد نموده و می فرمایند: «اگر ملتی این بیماری ها را داشته باشد، این ملت پیشرفتش ممکن نیست، اگر ملتی مردمش تنبل باشند، ناامید باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همدیگر پیوند نداشته باشند، به همدیگر بدبین باشند، از آینده ناامید باشند، چنین ملتی پیش نخواهد رفت، اینهامثل موریانه ای که در درون پایه بنا بیفتد، بنا را ویران می کند

 

تشریح ابعاد مختلف دشمن بیرونی و برنامه های آن

 

رهبر معظم انقلاب دشمن بیرونی ملت ایران را نظام سلطه بین المللی دانسته و جنگ روانی، جنگ اقتصادی و همچنین مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی کشور را ازجمله محورهای مهم برنامه های دشمن بیرونی ارزیابی نمودند «دشمن بیرونی عبارتست از نظام سلطه بین المللی، یعنی همان چیزی که به آن استکبار جهانی می گوییم... امروز مظهر این دشمن عبارتست از شبکه صهیونیسم جهانی و دولت کنونی ایالات متحده آمریکا. (5

«امروز دشمنان بیرونی ما هم برای ملت ایران نقشه دارند. ما سیاست های پنج ساله خودمان را تعریف می کنیم، افق چشم انداز بیست ساله را تعریف می کنیم، برای اینکه راه را مشخص کنیم، دشمن ما هم همین طور، او هم برای ما برنامه دارد، او هم سیاستی دارد، باید سیاست او را بشناسیم. من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم: «اول جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی. (6

 

تشریح ابعاد مختلف جنگ روانی دشمن

 

یکی از مهمترین ابعاد جنگ دشمنان بیرونی، بهره گیری از جنگ روانی می باشد که در آن تلاش بر این است که با طراحی قبلی و حتی المقدور بدون بکارگیری از ابزار نظامی به نتایج موفقیت آمیز یک جنگ تمام عیار در عرصه دیپلماسی، سیاسی فرهنگی اجتماعی دست یافت در تعریف جنگ روانی آمده است: «عملیات روانی شامل اقداماتی از پیش تعیین شده برای انتقال اطلاعات و شواهد معین به مخاطبین با هدف تأثیرگذاری بر احساسات، انگیزه ها، اهداف و نیز تأثیر بر رفتار دولت ها، سازمان ها، گروهها و افراد می باشد. (7

آنچه می توان از آن بعنوان مهمترین محورهای عملیات روانی دشمن در کلام رهبر معظم انقلاب نام برد عبارتند از:

1- مرعوب کردن مسئولین، شخصیتهای سیاسی و نخبگان کشور

2- تضعیف اراده عمومی مردم.

3- تغییر درک صحیح مردم از واقعیت های موجود جامعه.

4- سلب اعتماد ملت از مسئولین کشور.

5- ترویج شایعه تحریم و فشار اقتصادی بر کشور.

6- ترویج شایعه بکارگیری ابزار خشونت بر علیه ملت ایران.

7- عوض کردن جای متهم و مدعی با ابزار تبلیغاتی و رسانه ای.

8- ترساندن ملت های منطقه از ملت ایران و انقلاب اسلامی.

9- دامن زدن به اختلافات مذهبی، قومی، جناحی، سیاسی و رقابت های صنفی

یکی از ابزارهای مهم دشمن در جنگ روانی ایجاد اختلاف و تشتت آراء در بین یک ملت با بهره گیری از گروهها، شخصیت ها و جریانات سیاسی وابسته به خود می باشد که رهبر معظم انقلاب در کلام خود این دسته از عناصر سیاسی را نصیحت دوستانه نموده و فرمودند: «من به همین مناسبت به عناصر سیاسی داخلی هم دوستانه نصیحت می کنم، مراقب باشند، طوری حرف نزنند، طوری موضعگیری نکنند که به مقاصد دشمن در این جنگ روانی کمک شود. (8

به همین مناسبت مقام معظم رهبری در موضوع فناوری هسته ای نیز به عده ای که در داخل کشور همان حرف های دشمن را تکرار می کنند نصیحت کرده و فرمودند: «عده ای می نشینند همان حرف دشمن را تکرار می کنند که: آقا! چه لزومی دارد؟... همانهایی که ملی شدن نفت را که به وسیله دکتر مصدق و مرحوم آیت الله کاشانی انجام گرفت، امروز تمجید می کنند- که آن کار، نسبت به این کار کوچک بود؛ این از او بزرگتر است- همانها امروز نسبت به انرژی هسته ای همان حرفی را می زنند که مخالفین مصدق و کاشانی آن روز می گفتند. (9

در این زمینه مواضع برخی جریانات سیاسی داخلی که در واقع با موضع گیری خود بخشی از عملیات روانی دشمن را در داخل کشور کلید می زنند قابل تأمل است که چگونه پس از صدور قطعنامه 1737 شورای امنیت بر علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران برخی احزاب و جریانات سیاسی با اتخاذ مواضع منفعلانه در جهت اهداف جنگ تبلیغاتی و روانی دشمن گام برمی دارند که بعنوان نمونه می توان به بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اشاره نمود که در بخشی از آن آمده است: «دولت نهم با افراطی گری و بی منطقی خود در حوزه سیاست خارجی و پرونده هسته ای، مصالح و منافع یک کشور را در معرض تاراج قرار داده است. (10

این درحالی است که در همین ایام روزنامه واشنگتن پست با سرزنش اعضای دائم شورای امنیت می نویسد: «این شورا به جنگ اراده یک ملت رفته است و برگ برنده جمهوری اسلامی ایران در چالش هسته ای با غرب، به میدان آمدن خواست و اراده ملی است، اراده ای که چون متکی بر پشتوانه یک ملت است به هیچ وجه شکستنی نیست. (11

 

سلب اعتماد مردم از مسئولین و دولت، خواست دیگر دشمن

 

از جمله نکات مهم دیگری که رهبر معظم انقلاب از آن بعنوان خواست دشمنان نام بردند تلاش آنان برای سلب اعتماد مردم از مسئولین و دولت می باشد و در این زمینه ضمن حمایت خاص از تلاشهای بی وقفه دولت فرمودند: «اعتماد به مسئولین کشور، اعتماد به دولت، همان چیزی است که دشمنان می خواهند نباشد دشمنان می خواهند مردم به دولت- که مسئولیت اداره امور کشور را دارد- بی اعتماد باشند، سعی کنید این نقشه دشمن را خنثی کنید. من از دولت حمایت می کنم از همه دولتهای بر سرکار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت می کنم، این حمایت، بی دلیل و بی حساب و کتاب نیست، اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام سیاسی کشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیتها را دولت بر دوش دارد، بعد هم این جهت گیری های دینی و این ارزشگرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد سخت کوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهت گیری عدالت ورزی مردمی، اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را می دانم، من به خاطر این چیزها از دولت حمایت می کنم. (12

نکته مهمی که لازم است در شرایط کنونی کشور آحاد جامعه نسبت به آن حساسیت لازم را داشته باشند، آگاهی کافی از اقدامات تخریبی برخی افراد و جریانات سیاسی منحرفی است که تخریب دولت ارزشگرای نهم را دست مایه بازگشت مجدد خود به عرصه قدرت قرار داده اند. این جریان سیاسی که در دوران حاکمیت خود با سوء تدبیرها و برخی رفتارهای ساختار شکنانه، با عدم اقبال عمومی مردم در انتخابات متعدد سال های اخیر مواجه گردیده است، مترصد این می باشد که به هر طریق ممکن نگذارد تجربه روی کار بودن یک دولت اصولگرا که با شعار احیاء ارزشهای دینی و انقلابی روی کار آمده است، یک تجربه شیرین و موفقی در ذائقه مردم ایران اسلامی و عملکردی درخشان در کارنامه دولت نهم باشد، تا از این طریق ضمن بازگشت مجدد به عرصه قدرت، به زعم باطل خود خط بطلانی بر تفکر و عملکرد اصولگرایی بعنوان یک تجربه موفق کشیده باشد.

 

پی نوشت ها:

1- غررالحکم ج5 ص344

2- صحیفه نور ج7 ص48

3- مقام معظم رهبری- اول فروردین 1386- مشهد مقدس- کیهان- 15فروردین ص7

4- همان

5- همان

6- همان

7- فصلنامه علمی تخصصی عملیات روانی- شماره دوازدهم ص41

8- مقام معظم رهبری- اول فروردین 1386- مشهد مقدس- کیهان- 15فروردین ص7

9- همان

10- هفته نامه صبح صادق- 20فروردین 86

11- همان

12- مقام معظم رهبری- اول فروردین 86- مشهد مقدس- کیهان- 15فروردین ص7

 




____________________________________________________________________________________

چشم انداز رشد اخلاقی در عصر ظهور


بدون تردید انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) فقط دارای بعد سیاسی، نظامی، اجتماعی ساده نخواهد بود، بلکه طبق روایات، مهم ترین بعد آن، تحولات فرهنگی است که در درون افراد و به تبع آن در سطح جامعه رخ خواهد داد. در ان عصر دل انگیز و شورآفرین، انسانها از درون تحول می یابند و بینش های مادی به معنوی و روحانی تبدیل می شود. کوتاه بینی های افراد جای خود را به دور اندیشی و تفکرات عمیق انسانی خواهد داد و در که تمام انبیاء اولیا و صلحا برای تحقق آن تلاش کرده اند، به اوج خود خواهد رسید. در عصر پس از ظهور در اثر رشد اخلاق، مدینه فاضله یا شهر خدا تشکیل خواهد شد. این چشم انداز در روایات معصومین(ع) اذعان شده است.


امام الموحدین علیه افضل صاوات المصلین می فرماید : «تأمن السبل حتی تمشی المرأْه بین العراق و الشام لا تضع قدمیها الّا علی النبات و علی رأسها زنبیلها لایهیجها سبع و لاتحافه»؛ «راه ها امن شود؛ به طوری که زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز روی گیاه نگذارد، سبدش را بر سرش بگذارد و از درنده و درنده خویی باک ندارد».


از احادیث استفاده می شود که حضرت مهدی مثل پیامبر اسلام در برابر جاهلیت قرار می گیرد اما از نوع مدرن آن. جاهلیت مدرن از موانع پیش روی امام عصر(ع) خواهد بود. جهان در آستانه ظهور، تصویری سیاه و هولناک دارد. اخبار آخرالزمان گرداب بی اخلاقی را هشدار داده است. به راستی امام عصر(ع) چگونه این معضلات بزرگ فرهنگی را حل می کند؟ بدون تردید او برنامه ای جامع و همه جانبه برای رشد اخلاق خواهد داشت و در هنگام ظهور اجرا خواهد کرد. ان چه در پی می آید، گوشه ای از این مکانیسم و برنامه است که از میان روایات استخراج شده است.


مفهوم اخلاق :


واژه ی «اخلاق» به لحاظ لغوی از ریشه «خُلق» به معنای خود ردونی و ملکات باطنی و روحی است، در برابر خلق که به جنبه جسمانی و ظاهری انسان اشاره دارد. اخلاق در منابع و علوم اخلاقی و دینی سه کاربرد متفاوت دارد : رفتار اخلاقی، گزاره های اخلاقی، خصلت های اخلاقی.


مکانیسم رشد اخلاق در واقع به کارگیری بهترین شیوه ها و روش های عملی و اخلاقی و رشد آن در فرد، فرد جامعه اخلاقی، آرمانی عصر ظهور می باشد که تحقق آن با تشکیل دولت اخلاقی و رهبری شخصیت الهی امام عصر(ع) که تندیس اخلاق و ملکات فاضله انسانی است، شکل می گیرد. این مهمترین غایتی است که انبیا بدان مبعوث شده اند؛ یعنی تتمیم و تکمیل و رشد خُلق های فاضل و صفات اخلاقی «إنی بعثت لأتمم مکارم الاخلاق».


دولت اخلاقی :


موضوع مورد توجه بسیاری از صاحب نظران، ایجاد نظم اجتماعی مطلوب بوده است. نظم اجتماعی مطلوب به معنای برقراری روابط عادلانه، امکان سعادت و مهرورزی انسان در حیات اجتماعی است که خود، محصول اخلاقی شدن فرد فرد آن جامعه می باشد و جامعه ای که سراسر ارزش و فضیلت باشد، مستلزم وجود نهاد دولت بر مبنای ارزش های اخلاقی و رهبری اخلاقی و با فضیلت است. در عصر ظهور امام عصر(ع) به عنوان برگزیده و رهبر آسمانی با تشکیل دولت اخلاقی و ارزشی، حکومتی فراگیر با هدف وصول همه انسان ها به سعادت، پیوند عمیقی میان فعل سیاسی و فعل اخلاقی برقرار خواهد ساخت.


در حدیث امام علی(ع) چنین آمده است :


« مهدی(ع) از اصحاب خویش پیمان و بیعت می گیرد که سرقت و زنا نکنند، خون بی گناهی را نریزند، حریمی را هتک نکنند، به ناحق بر خانه ای هجوم نبرند و کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند، زر و سیم نیندوزند، گندم و جو احتکار نکنند، مال یتیم نخورند، ندانسته شهادت ندهند، راهزنی نکنند، مساجد را ویران نسازند، از آلودگی دوری کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، لباس خشن بپوشند، بر خاک سر نهند و در راه خدا آنگونه که شایسته است جهاد کتتد.»


 


پی نوشت :


*. پژوهشگر مباحث مهدویت.


1- تحف العقول، ص115.


2- منتخب الأثر، ص496.




____________________________________________________________________________________

 خداوندا! به وسیله او شکاف‏ها را برطرف ساز و گسیختگى ‏ها را به هم پیوسته کن، با او ستم‏ها و نابرابرى‏ها را  بمیران و عدل و داد را آشکار ساز...
بار خدایا! ولىّ و جانشین خود و حجت بر آفریدگانت را پشتیبان باش. خداوندا! به وسیله او شکاف‏ها را برطرف ساز و گسیختگى‏ها را به هم پیوسته کن، ستم‏ها و نابرابرى‏ها را با او بمیران و عدل و داد را آشکار ساز، زمین را با درازاى ماندگارى‏اش بیاراى، او را با نصرت خویش حمایت کن و بابیم (و هراسى که در دل دشمنان مى‏افکنى) پیروز ساز، هر کس او را یارى‏مى‏کند پیروز گردان و هرکس از یارى او دریغ مى‏کند به حال خود واگذار. 
 
هرکس که طرح دشمنى با او در افکند هلاک ساز و هرکس را که از در نیرنگ با او در آید، نابود کن. سردمداران کفر و تکیه‏گاه‏ها و استوانه‏هاى آن را به وسیله او به هلاکت رسان و گمراه کنندگان، بدعت‏گذاران، محوکنندگان نعمت و تقویت‏کنندگان باطل را در هم شکن. همه گردن‏کشان را به دست او خوار ساز و همه کافران و بى‏دینان را در هر جاى زمین که هستند در مشرق‏ها و مغرب‏ها، در خشکى‏ها و دریاها، در جلگه‏ها و کوهستان‏ها برانداز؛ تا آن‏جا که از آنها کسى باقى نماند و اثرى برجاى‏نماند.(1)

پی نوشت:

1. شیخ طوسى، مصباح المتهجّد، ص 366،




____________________________________________________________________________________

خداوند فرمود : « ای پیامبر! به وسیله تو و پیشوایان از نسل تو بر بندگان خویش رحمت می آورم و به وسیله قائم از بین شما زمین خود را با تسبیح و تقدیس و تهلیل و تکبیر و بزرگداشت مقام الوهیت آباد می سازم .
و به وجود او زمین را از دشمنانم پاک می کنم و آن را میراث اولیای خویش قرار می دهم و به وسیله او کلمه توحید را تعالی بخشیده کلمه کافران را به سقوط می کشانم و به دست او و با علم خود سرزمین ها و دل بندگانم را حیاتی تازه می بخشم و گنج ها و ذخیره های پنهان را به مشیت خود برایش آشکار می سازم .


 و با اراده خود او را بر نهانی ها و مکنونات قلبی دیگران آگاه می گردانم و با فرشتگان خود او را یاری می رسانم تا در اجرای فرمان من و تبلیغ دین من مددکار او باشند. او به حقیقت ولی من است و به راستی هدایتگر بندگان من می باشد . بحارالانوار ـ ج 51 ـ ص 66
2 ـ امام باقر(علیه السلام ) در وجه نامگذاری حضرت « مهدی (علیه السلام ) » به « قائم آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم ) » حدیثی قدسی روایت فرمود : « زمانی که جدم حسین که صلوات خدا بر او باد به شهادت رسید فرشتگان با گریه و زاری به درگاه خداوند عز و جل نالیدند و گفتند : پروردگارا! آیا از آنان که برگزیده و فرزند برگزیده تو را و امام انتخاب شده از بین خلق را کشتند درمی گذری !
خداوند به آنان وحی فرمود که : « فرشتگان من آرام گیرید. سوگند به عزت و جلالم که از آنان انتقام می گیرم اگرچه بعد از گذشت زمانی طولانی باشد. » سپس فرزندان از نسل حسین (علیه السلام ) را که پس از او به امامت می رسند به ملائکه نشان داد و آنان شاد شدند.
در بین این پیشوایان یک نفرشان به نماز ایستاده بود « فاذا احدهم قائم یصلی فقال الله عزوجل : بذلک القائم انتقم منهم . » خداوند عزوجل فرمود : به وسیله آن « قائم » از دشمنان و قاتلان حسین (علیه السلام )انتقام می گیرم .




____________________________________________________________________________________
مژده به ظهور امام مهدى(ع) از همان سالهاى آغازین ظهور اسلام آغاز شد و پیامبر گرامى اسلام(ص) در هر فرصت و مناسبتى که پیش مى?آمد مردم را به ظهور عدالت?گستر موعود در آخرالزمان بشارت مى?دادند و آنها را از نسل و تبار، تولد وغیبت، ویژگیهاى ظاهرى، نشانه?هاى ظهور، شاخصه?هاى قیام رهایى?بخش و مؤلفه?هاى حکومت جهانى آن حضرت آگاه مى?ساختند. تا آنجا که امروز ما با صدها روایت که از طریق شیعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجهه ایم.1
این سیر پس از رحلت نبى مکرم اسلام(ص) در میان اهل بیت طاهرین او(ع) استمرار یافت و هر یک از ایشان نیز در عصر خود تلاش کردند که باور مهدوى و فرهنگ انتظار را در میان امت اسلامى زنده و پویا نگهدارند و بدین طریق پیروان خود را در برابر هجوم مصائب، رنجها، دردها و بلاهاى گوناگونى که از سوى حاکمان جور بر آنها روا داشته مى?شد، صبر و پایدارى بخشند.
حرکت رو به گسترش معارف مهدوى در زمان امام باقر و امام صادق(ع) به اوج خود رسید و آن دو امام بزرگوار ضمن تبیین، تشریح، پالایش و پیرایش آموزه?هاى اسلامى در زمینه?هاى مختلف اعتقادى، اخلاقى و فقهى و تحکیم پایه?هاى ایمانى پیروان خود، تلاش فراوانى براى توسعه و تعمیق اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار در میان شیعیان نمودند و با به جا گذاردن صدها روایت در این زمینه، این اندیشه و فرهنگ را تازگى و طراوت بیشترى بخشیدند.2
پس از این دو امام و پیش از امام حسن عسکرى(ع) امامى که بیش از همه بر مواریث شیعى در زمینه باور مهدوى و فرهنگ انتظار افزود و گنجینه?هاى گرانبهایى براى امت اسلام به یادگار گذاشت امام رضا(ع) است.
براساس پژوهش مؤلف محترم مسند الإمام رضا(ع)3 و تتبع پژوهشگران ارجمند مجموعه ارزشمند معجم أحادیث الإمام المهدى(ع)4 افزون بر 30 روایت از امام رضا(ع) در زمینه باور مهدوى و فرهنگ انتظار نقل شده که هر یک از آنها ما را با بعدى از ابعاد بیکران شخصیت امام مهدى(ع) و قیام رهایى?بخش و عدالت?گستر آن حضرت آگاه مى?سازد.

1. خالى نبودن زمین از حجتهاى الهى
امام رضا(ع) در مواضع متعددى با تأکید بر اینکه زمین هیچگاه از حجت الهى و امام به حق خالى نمى?ماند به طور غیر مستقیم موضوع امامت را تثبیت مى?کردند.
از جمله آن حضرت در پاسخ »سلیمان الجعفرى« یا »سلیمان بن جعفر الحمیرى« که مى?پرسد:
تخلو الأرض من حجةاللَّه؟
آیا زمین از حجت خدا خالى مى?ماند؟
مى?فرماید:
لوخلت الأرض طرفة عین من حجة لساخت بأهلها.5
اگر زمین [به اندازه] یک چشم برهم زدن از حجت خالى بماند، ساکنانش را در خود مى?برد.
مضمون این روایت از سوى تعدادى دیگر از راویان با تغییرات جزیى در عبارت، نقل شده است.6
براساس این روایت تا آستانه قیامت زمین از امامى که حجت خداست خالى نخواهد ماند، هر چند که در مقاطعى از تاریخ این حجت الهى بنابر ضرورتهایى در غیبت به سر برد.

2. نام و نسب امام مهدى(ع)
با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگیرى از حیرت و سرگردانى شیعه در شناسایى منجى موعود، امام رضا(ع) در احادیث متعددى، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرینش تا رسول گرامى اسلام(ص) و گاه بدون نقل از ایشان به معرفى سلسله نسب آن امام مى?پرداختند.
از جمله در یکى از روایتهایى که امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوار خود از رسول گرام اسلام(ص) نقل مى?کنند، چنین آمده است:
أنا سیّد من خلق اللَّه، عزّوجلّ، وأنا خیر من جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حملة العرش و جمیع ملائکة اللَّه المقربین و أنبیاءاللَّه المرسلین، و أنا صاحب الشفاعة والحوض الشریف و أنا و علىّ أبوا هذه الأمّة من عرفنا فقد عرف اللَّه عزّوجلّ و من أنکرنا فقد أنکر اللَّه، عزّوجلّ، و من علىّ سبطا أمّتى و سیداشباب أهل الجنّة، الحسن والحسین و من ولد الحسین تسعة أئمّة، طاعتهم طاعتى و معصیتهم معصیتى، تاسعهم قائمهم و مهدیّهم.7
من سرور آفریده?هاى خداى عزّوجلّ هستم؛ من از جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، حاملان عرش، همه فرشتگان مقرب خدا، و پیامبران مرسل خدا برترم؛ من صاحب شفاعت و حوض شریف [ کوثر ] هستم. من و على دو پدر این امتیم؛ هر کس که ما را شناخت خداى عزّوجلّ را شناخته است و هر که ما را انکار کند، خداى عزّوجلّ را منکر شده است. دو سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت، حسن و حسین، از [ فرزندان ] على?اند و از نسل حسین نه امامند که پیروى از آنان پیروى از من و نافرمانى از آنها نافرمانى از من است. نهمین نفر از این امامان، قائم (برپا دارنده) و مهدى آنان است.
آن حضرت در روایت دیگرى مى?فرماید:
الخلف الصالح من ولد أبى محمد الحسن بن على و هو صاحب الزمان و هوالمهدى.8
آن جانشین صالح از فرزان ابومحمد حسن بن على است و او صاحب الزمان و مهدى است.
در روایت دیگرى امام رضا(ع) پس از آنکه »دعبل« در پیشگاه آن حضرت قصیده معروف خود را در وصف اهل بیت مى?خواند و در آن از قیام آخرین امام یاد مى?کند، مى?فرماید:
یا دعبل الإمام بعدى محمد ابنى و بعد محمد ابنه علىّ و بعد على ابنه الحسن و بعدالحسن ابنه الحجة القائم المنتظر فى غیبته، المطاع فى ظهوره لولم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللَّه عزّوجلّ ذلک الیوم حتّى یخرج فیملاء الأرض عدلاً کما ملئت جوراً.9
اى دعبل! امام پس از من فرزندم محمد و پس از محمد فرزندش على و پس از على فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت قائم است. همو که در غیبتش انتظار کشیده مى?شود و در ظهورش اطاعت مى?گردد. اگر از [ عمر ] دنیا یک روز بیشتر باقى نمانده باشد خداوند عزّوجلّ آن روز را آن قدر طولانى مى?کند تا او قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از جور و ستم پر شده بود.
در این زمینه احادیث دیگرى نیز از آن حضرت نقل شده که در این مجال فرصت پرداختن به همه آنها نیست.10

3. صفات و ویژگیهاى امام مهدى(ع)
امام هشتم شیعیان(ع) در موارد متعددى به توصیف ویژگیهاى ظاهرى و جسمى امام مهدى(ع) پرداخته?اند تا باب هرگونه شبهه و اشتباه را بر مردم ببندند.
از جمله آن حضرت در پاسخ »ریان بن صلت« که مى?پرسد:
أنت صاحب هذا الأمر؟
آیا صاحب این امر [ حکومت اهل بیت(ع) ] شمایید؟
مى?فرماید:
أنا صاحب هذا الأمر ولکنّى لست بالذى أملؤها عدلاً کما ملئت جوراً، و کیف أکون ذلک على ماترى من ضعف بدنى و إنّ القائم هوالذى إذا خرج کان من سنّ الشیوخ و منظر الشبّان، قویّاً فى بدنه حتّى لومدّ یده إلى أعظم شجرة على وجه الأرض لقلعها ولو صاح بین الجبال لتدکدکت صخورها یکون معه عصا موسى و خاتم سلیمان علیهماالسلام، ذاک الرابع من ولدى یغیّبه اللَّه فى ستره ما شاء، ثم یظهره فیملوء [به] الأرض قسطاً و عدلاً. کما ملئت جوراً و ظلماً.11
من صاحب این امر هستم، اما آنکه زمین را پر از عدل مى?کند همچنانکه پر از جور شده بود، من نیستم. و چگونه من با این ناتوانى جسمى که مى?بینى مى?توانم او باشم. به درستى که قائم کسى است که به هنگام قیامش در سن پیرمردان و با چهره جوانان ظاهر مى?شود. او از چنان قوت بدنى برخوردار است که اگر دستش را به سمت بزرگ?ترین درختى که بر روى وجود دارد دراز کند آن را از ریشه برمى?کند و اگر در بین کوهها فریاد کشد، صخره?ها متلاشى مى?شوند. عصاى موسى و خاتم سلیمان، که بر آنها درود باد، با اوست و او چهارمین فرزند من است. خداوند او را تا زمانى که بخواهد در پوشش خود غایب مى?سازد، سپس او را آشکار مى?سازد تا زمین را به وسیله او از قسط و عدل آکنده سازد آنچنانکه [ پیش از آن ] از جور و ستم پر شده بود.
همچنین آن حضرت در پاسخ »ابى صلت هروى« که مى?پرسد:
ما علامات القائم منکم إذا خرج؟
نشانه?هاى قائم شما به هنگام ظهور چیست؟
مى?فرماید:
علامته أن یکون شیخ السنّ، شاب المنظر، حتّى أنّ الناظر إلیه لیحسبه ابن أربعین سنة أو دونها و إنّ من علاماته أن لایهرم بمرور الأیّام واللیالى، حتّى یأیته أجله.12
نشانه او این است که سن پیران و چهره جوانان دارد، تا آنجا که وقتى کسى او را مشاهده مى?کند گمان مى?برد که چهل سال یا کمتر سن دارد. به درستى که از نشانه?هاى او این است که گذر شب و روز او را پیر و سالخورده نمى?سازد تا زمانى که اجل او فرا رسد.
آن حضرت در روایت دیگرى به توصیف جمال نورانى امام دوازدهم پرداخته، مى?فرماید:
بأبى و أمّى سمىّ جدّى، صلى?اللَّه علیه و آله، و شبیهى و شبیه موسى بن عمران، علیه?السلام، علیه جیوب النور یتوقّد من شعاع ضیاء القدس.13
پدر و مادرم به فداى او که همنام جدّم، شبیه من و شبیه موسى بن عمران است. بر او نوارهاى نورانى است که از پرتو نور قدس روشنایى مى?گیرد.

4. غیبت و نهان زیستى امام مهدى(ع)
امام رضا(ع) نیز چون دیگر اجداد طاهرینش موضوع غیبت آخرین حجت حق را پیش?بینى و شیعیان را براى برخورد با این پدیده آماده نموده است. در یکى از روایاتى که »حسن بن على بن فضال« از آن حضرت نقل کرده، در این زمینه چنین مى?خوانیم:
کأنّى بالشیعة عند فقدهم الثالث من ولدى کالنعم یطلبون المرعى فلا یجدونه. قلت له: ولم ذاک یا ابن رسول?اللَّه؟ قال: لأنّ إمامهم یغیب عنهم، فقلت: ولم؟ قال: لئلاّ یکون لأحد فى عنقه بیعة إذا قام بالسیف.14
گویا شیعیان را مى?بینم که به هنگام فقدان سومین فرزند من،15 مانند گوسفندانى که به دنبال چوپان خود مى?گردند سرگردانند و او را نمى?یابند. گفتم: چرا این?گونه است، اى پسر رسول خدا؟ فرمود: زیرا امامشان از آنها غایب شده است. پرسیدم: چرا؟ فرمود: براى اینکه به هنگام قیامش با شمشیر، بیعت هیچکس بر گردنش نباشد.
آن حضرت در روایت دیگرى به نقل از رسول گرامى اسلام(ص) مى?فرمایند:
بأبى ابن خیرة الإماء ابن النوبیّة الطیّبة الفم، المنتجبة الرحم... و هوالطرید الشرید الموتور بأبیه و جدّه، صاحب الغیبة یقال مات أوهلک، أىّ واد سلک؟16
پدرم به فداى فرزند بهترین کنیزان، فرزند آن [ کنیز ] اهل نوبه17 که دهانى خوشبو و رحمى نیک?نژاد دارد. او رانده شده (دور افتاده)، بى?خانمان و کسى است که انتقام خون پدر و جدش گرفته نشده و صاحب غیبت است. گفته مى?شود: او مرده یا هلاک شده است، در چه سرزمینى سیر مى?کند؟
همچنین امام هشتم شیعیان(ع) در زمینه غیبت آخرین امام، به نقل از پدران بزرگوار خود از رسول اکرم(ص) چنین روایت مى?کند:
والذى بعثنى بالحقّ بشیراً لیغیبنّ القائم من ولدى بعهد معهود إلیه منّى حتّى یقول أکثر الناس: ما للَّه فى آل محمد حاجة، و یشکّ آخرون فى ولادته. فمن أدرک زمانه فلیتمسّک بدینه ولا یجعل للشیطان إلیه سبیلاً بشکّه فیزیله عن ملّتى و یخرجه عن دینى، فقد أخرج أبویکم من الجنّة من قبل، و إنّ اللَّه عزّوجلّ جعل الشیاطین أولیاء الذین لایؤمنون.18
سوگند به آنکه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزید، [ امام ] قائم از فرزندان من، براساس پیمانى که ازجانب من برعهده اوست، از دیده?ها پنهان مى?شود تا آنجا که بیش?تر مردم مى?گویند: خدا نیازى به خاندان محمد ندارد. و گروهى دیگر در ولادت او شک مى?کنند. پس هر کس زمان او را دریابد بایستى به دین او درآویزد و به واسطه شک خود براى شیطان راهى به سوى خود باز نسازد، تا شیطان او را از آئین من زائل و از دین من بیرون نکند. همچنانکه پیش از این پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. به درستى که خداوند عزّوجلّ شیطان را سرپرست (ولىّ) کسانى که ایمان ندارند، قرار داده است.

5. فضیلت انتظار و چشم به راه بودن امام مهدى(ع)
موضوع دیگرى که در زمینه باور مهدوى در کلام امام رضا(ع) یافت مى?شود، موضوع »انتظار فرج« یا چشم به راه گشایش بودن است. آن حضرت در روایات متعددى به موضوع فضیلت انتظار فرج اشاره کرده?اند. از جمله در روایتى خطاب به »حسن بن جهم« که از ایشان در مورد »فرج« مى?پرسد، مى?فرماید:
أولست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ قلت: لا أدرى إلاّ أن تعلّمنى. فقال: نعم إنتظار الفرج من الفرج.19
آیا مى?دانى که انتظار فرج [ جزیى ] از فرج است؟ گفتم: نمى?دانم مگر اینکه شما به من بیاموزید. فرمود: آرى انتظار فرج، جزیى از فرج است.
در روایت دیگرى نیز مى?فرماید:
ما أحسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول العبد الصالح: »و ارتقبوا إنّى معکم رقیب«20 »وانتظروا إنّى معکم من المنتظرین«21 فعلیکم بالصبر إنّما یجى?ء الفرج على الیأس و قدکان الذین من قبلکم أصبر منکم...22.
چه نیکوست صبر و انتظار فرج، آیا سخن بنده صالح خدا [ شعیب ] را نشنیدى که فرمود: »و انتظار برید که من [ هم ] با شما منتظرم« و »پس منتظر باشید که من [هم] با شما از منتظرانم«، بر شما باد به صبر و بردبارى؛ چرا گشایش بعد از ناامیدى فرا مى?رسد و به تحقیق کسانى که پیش از شما بودند از شما بردبارتر بودند.
و بالاخره در روایت بسیار زیبایى فضیلت انتظار را این?گونه بیان مى?کنند:
... أما یرضى أحدکم أن یکون فى بیته ینفق على عیاله ینتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول اللَّه، صلى?اللَّه علیه و آله، بدراً، و إن لم یدرکه کان کمن کان مع قائمنا فى فسطاطه...23.
... آیا هیچیک از شما خوش ندارد که در خانه خود بماند، نفقه خانواده?اش را بپردازد و چشم به راه امر ما باشد؟ پس اگر در چنین حالى از دنیا برود مانند کسى است که به همراه رسول خدا(ص) در [نبرد] بدر به شهادت رسیده است. و اگر هم مرگ به سراغ او نیاید مانند کسى است که به همراه قائم ما و در خیمه او باشد.

6. ظهور امام مهدى(ع)

موضوع دیگرى که در روایات رضوى به آن پرداخته شده، موضوع ظهور امام مهدى و آثار و پیامدهاى آن است. از جمله در روایتى که »حسین بن خالد« آن را نقل مى?کند آن حضرت در پاسخ این پرسش که:
یا ابن رسول اللَّه و من القائم منکم أهل البیت؟
اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟
مى?فرماید:
قال الرابع من ولدى ابن سیّدة الإماء، یطهّر اللَّه به الأرض من کلّ جور و یقدّسها من کلّ ظلم، [و هو] الذى یشکّ الناس فى ولادته و هو صاحب الغیبة قبل خروجه. فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره [بنور ربّها] و وضع میزان العدل بین الناس فلایظلم أحد أحداً، و هوالذى تطوى له الأرض ولایکون له ظلّ و هوالذى ینادى مناد من السماء یسمعه جمیع أهل الأرض بالدّعاء إلیه یقول: ألا إنّ حجةاللَّه قد ظهر عند بیت?اللَّه فاتّبعوا فإنّ الحقّ معه و فیه و هو قول اللَّه عزّوجلّ: »إن نشأ ننزّل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین«25.24
چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، کسى است که خداوند به واسطه وى زمین را از هر ستمى پاک و از هر ظلمى پیراسته مى?سازد و او کسى است که مردم در ولادتش شک مى?کنند و او کسى است که پیش از خروجش غیبت مى?کند و آنگاه که خروج کند زمین به نورش [نور پروردگارش] روشن گردد و در میان مردم میزان عدالت را برقرار کند و هیچکس به دیگرى ستم نکند واو کسى است که زمین براى او درهم پیچیده مى?شود و سایه?اى براى او نباشد و او کسى است که از آسمان ندا کننده?اى او را به نام ندا کند و به وى دعوت نماید به گونه?اى که همه اهل زمین آن ندا را بشنوند، مى?گوید: »آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرده است پس او را پیروى کنید که حق با او و در اوست« و این همان سخن خداى تعالى است که فرمود: »اگر بخواهیم از آسمان برایشان آیتى نازل مى?کنیم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند«.

7. دعا به امام مهدى(ع)

میان امام رضا(ع) و امام مهدى(ع) آنچنان پیوند قلبى وجود داشته که آن حضرت از سالها پیش از تولد نسل چهارم خود با بیانهاى متعدد و متفاوت او را دعا کرده و نصرت و یاریش را از خداوند طلب کرده است. در یکى از این دعاها چنین مى?خوانیم:
أللّهمّ أصلح عبدک و خلیفتک بما أصلحت به أنبیائک و رسلک و حفّه بملائکتک و أیّده بروح القدس من عندک و اسلکه من بین یدیه و من خلفه رصداً یحفظونه من کلّ سوء و أبدله من بعد خوفه أمناً یعبدک لایشرک بک شیئاً ولاتجعل لأحد من خلقک على ولیّک سلطاناً وائذن له فى جهاد عدوّک و عدوّه واجعلنى من أنصاره إنّک على کلّ شى?ء قدیر.26
خداوندا! [امور] بنده و جانشین?ات را اصلاح کن، آنچنانکه [امور] پیامبران و رسولات را اصلاح کردى؛ او را با فرشتگانت دربر گیر و با روح?القدس از جانب خودت یارى کن؛ در پشت سر و پیش روى نگهبانانى قرار ده که او را از بدى درامان دارند؛ بیم و نگرانى او را تبدیل به امنیت و آرامش کن تا تنها تو را بپرستد و کسى را براى تو شریک نگیرد؛ هیچیک از آفریدگانت را بر ولىّ?ات مسلط مساز؛ اجازه جهاد با دشمان تو و دشمنان خودش را به او عطا کن و مرا از یاران او قرار ده؛ چرا که تو بر همه چیز توانایى.

پى?نوشتها:
1 . ر.ک: مؤسسة المعارف الإسلامیة، معجم أحادیث الإمام المهدى علیه?السلام، ج1 و 2. در این کتاب 560 حدیث که از طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص) نقل شده جمع?آورى شده است که البته این رقم بدون احتساب احادیث مشابه است.
2 . ر.ک: همان، ج 3و4. مجموعه روایاتى که در این کتاب از امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده، بدون در نظر گرفتن احادیث مشابه، افزون بر 450 روایت است.
3 . ر.ک: عزیزاللَّه العطاردى الخبوشانى، مسند الإمام الرضا(ع)، ج1، ص216-228.
4 . ر.ک: معجم أحادیث الإمام المهدى، علیه?السلام، ج4، ص153-179.
5 . ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروّخ الصفّار القمى، بصائر الدرجات، ص489، ح8.
6 . ر.ک: همان، ص 488-489، ح4، 6 و 7؛ محمدبن یعقوب الکلینى، الکافى، ج1، ص179، ح11؛ محمدبن على بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج1، ص272، ح1.
7 . محمد بن على بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص261؛ عزیز اللَّه العطاردى، همان، ص221، ح385.
8 . محمدباقر المجلسى، بحارالانوار، ج51 ص43، ح31.
9 . ر.ک: عزیزاللَّه العطاردى، همان، ص220، ح384، ص221، ح386.
10. محمد بن على بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، همان، ج2، ص372.
11. همان، ص376، ح7.
12. همان، ص652، ح12.
13. همان، ص370.
14. همان، ص480، ح4.
15. ظاهراً در اینجا از سوى راوى یا کسانى که از او نقل کرده?اند اشتباهى رخ داده است؛ چرا که امام مهدى(ع) چهارمین فرزند امام رضا(ع) محسوب مى?شود نه سومین فرزند.
16. محمد بن یعقوب الکلینى، همان، ج1، ص322-323، ح14؛ محمدباقر المجلسى، همان، ج50، 21، ح7.
17. »نوبه« ولایتى از بلاد سودان از اقلیم اول، به جنوبى مصر بر کنار رود نیل... هم اکنون نیمى از سرزمین نوبه جزو مملکت مصر و نیم دیگر جزو سودان است (على اکبر دهخدا، لغتنامه، ج14، ص20157-20158). مراد از کنیز اهل نوبه (نوبیّه) مادر امام جواد(ع) است.
18. محمدبن على بن الحسین (شیخ صدوق)، همان، ج1، ص51.
19. ابو جعفر محمدبن الحسن (شیخ طوسى)، کتاب الغیبة، ص276؛ محمدباقر المجلسى، همان، ج52، ص130، ح29.
20. سوره هود(11)، آیه 93.
21. سوره اعراف(7)، آیه 71.
22. عبداللَّه بن جعفر الحمیرى، قرب?الاسناد، ص224، به نقل از: عزیزاللَّه العطاردى، همان، ص217، ح373.
23. محمدبن یعقوب الکلینى، همان، ج4، ص260، ح34.
24. سوره شعرا(26)، آیه 4.
25. محمدبن على بن الحسین (شیخ صدوق)، همان، ج2، ص372، ح5.
26. ابوجعفر محمدبن الحسن (شیخ طوسى)، مصباح المتهجّد، ص326. به نقل از: معجم أحادیث الإمام المهدى(ع)، ح4، ص171



____________________________________________________________________________________

وجود مقدس حضرت بقیة‏الله‏الاعظم ، اروحناله‏الفداء، در معارف به عنوان «خونخواه کشته کربلا» (1) شناخته شده و شیعیان همراهى با آن امام منصور براى گرفتن انتقام خون حسین(ع) و یارانش را یکى از آرزوهاى بزرگ خود مى‏دانند، (2) تا جایى که در هر عاشورا به یکدیگر اینگونه سر سلامتى مى‏دهند:

«اعظم‏الله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع)و جعلنا و ایاکم من‏الطالبین بثاره مع ولیه‏الامام‏المهدى من آل محمد:» (3)

خداوند پاداش ما را در عزاى مصیبت‏حسین(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کسانى که به همراه ولى‏اش امام مهدى از آل محمد: به خونخواهى او برمى‏خیزند قرار دهد

در یک کلام نام حسین(ع) و مهدى(ع) براى شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است، حکایتى که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و پایان بخش آن حضرت بقیة‏الله‏الاعظم (ع) است.

در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدایى‏ناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(ع) رسیده است اشاره کنیم:

 

 

1.نسب مهدى(ع)

حضرت اباعبدالله‏الحسین(ع) در روایتهاى متعددى به این موضوع که حضرت مهدى(ع) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کرده‏اند که از جمله آنها روایتى است که در زیر آمده است:

«دخلت على جدى رسول‏الله (ص) فاجلسنى على‏فخذه و قال‏لى: ان‏الله‏اختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم فى‏الفضل والمنزلة عندالله سواء» (4)

بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیام‏کننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.

ین موضوع که قائم آل محمد(ص) از نسل حسین(ع) و نهمین نواده اوست در روایات بسیارى ، که از طریق شیعه و اهل سنت روایت‏شده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبت‏به نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهى را برطرف مى‏سازد.

«دخلت‏على‏النبى (ص)فاذاالحسین على فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انت‏سیدابن سیدانت، امام‏ابن‏امام، نت‏حجة‏ابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» (5)

بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مى‏زند و مى‏فرماید: تو آقایى فرزند آقایى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نه‏گانه‏اى، از نسل تو نهمین حجت و قیام‏کننده آنان بر خواهد خاست.

2. عدالت‏گسترى مهدى(ع)

عدالت و تشکیل جامعه‏اى بر اساس عدل از آرمانهاى همیشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى که از زندگى انسان بر کره خاک مى‏گذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق این آرمان، بشریت‏خسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیده‏اند، اما جز در مقاطع کوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمینهاى محدود هرگز این آرمان بدرستى تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویى دست نیافتنى براى انسان عصر حاضر است.

با توجه به همین موضوع در روایتهایى که از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکان‏پذیر دانسته‏اند.

از جمله این روایتها روایتى است که از حضرت اباعبدالله‏الحسین(ع) نقل شده و در آن آمده است:

«لولم یبق من‏الدنیاالا یوم واحد، لطول‏الله عزوجل ذلک الیوم حتى یخرج رجل من‏ولدى، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسول‏الله (ص) یقول‏» (6)

اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مى‏گرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.

پیامبر گرامى اسلامى (ص) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین(ع) را چنین بیان مى‏کنند:

«... و جعل من صلب‏الحسین(ع) ائمة یقومون بامرى ...التاسع منهم قائم اهل بیتى، مهدى‏امتى، اشبه‏الناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة ، فیعلن امرالله و یظهر دین‏الله ...فیملاالارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما.» (7)

... خداوند از فرزندان امام حسین ، امامانى قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا مى‏دارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مى‏باشد. او شبیه‏ترین مردمان است‏به من در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مى‏شود ، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار مى‏سازد... پس زمین را از عدل و داد لبریز مى‏کند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.

3. صابران در غیبت مهدى(ع)

یکى از ارکان انتظار فرج صبر و پایدارى است و انسان منتظر در واقع کسى است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل مى‏کند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمى‏دهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلت‏بسیارى براى صبرپیشگان در زمان غیبت‏بر شمرده شده است.

حضرت سیدالشهداء (ع) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مى‏ورزند مى‏فرماید:

«منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب، و آخرهم التاسع من‏ولدى، و هوالقائم بالحق، یحیى‏الله به‏الارض بعد موتها، و یظهر به دین‏الحق على‏الدین کله، ولو کره‏المشرکون. له غیبة یرتد فیهااقوام و یثبت فیها على‏الدین‏آخرون، فیؤذون و یقال لهم: «متى هذاالوعد ان کنتم صادقین‏»،اما ان‏الصابر فى غیبته‏على‏الاذى و التکذیب بمنزلة‏المجاهدبالسیف بین یدى رسول‏الله (ص)» (8)

در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان على‏بن‏ابى‏طالب(ع) و آخرین آنها نهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق ، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مى‏کند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مى‏دهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا بر مى‏گردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مى‏مانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها مى‏گویند:

«پس این وعده چه شد اگر راست مى‏گویید؟» آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسى است که در مقابل رسول خدا(ص) با شمشیر به جهاد برخاسته است.

شاید بتوان گفت فضیلتهاى بى‏شمارى در روایات ما که براى منتظران فرج بر شمرده‏اند به اعتبار همین صبر و شکیبایى و تحمل مشکلاتى است که منتظران واقعى فرج بر خود هموار مى‏کنند. چنانکه در روایتى که از امام صادق(ع) وارد شده، آمده است:

«...فلا یستفرنک‏الشیطان، فان‏العزة‏لله‏ولرسوله وللمؤمنین، و لکن المنافقین لایعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، یرى من‏الاذى والخوف، هو غدا فى زمرتنا...» (9)

شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمى‏دانند ، آیا نمى‏دانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مى‏بیند شکیبایى ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود...

4. خصال مهدى(ع)

حضرت مهدى(ع) عصار و فشرده عالم هستى (10) و وارث همه انبیاء اولیاء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نیکویى را که در بندگان صالح پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایى دارد.

در زمینه آنچه گفته شد روایتهاى بسیارى وارد شده که از جمله آنها مى‏توان به روایت زیر که از حضرت اباعبدالله‏الحسین(ع) نقل شده اشاره کرد:

«فى‏القائم منا سنن من‏الانبیاء: سنة من نوح، و سنة من ابراهیم ، و سنة من‏موسى و سنة من‏عیسى ، و سنة من ایوب و سنة من محمد(ص) . فاما من نوح: فطول‏العمر; واما من ابراهیم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغیبة; و اما من عیسى: فاختلاف‏الناس فیه، واما من‏ایوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(ص) فالخروج بالسیف.» (11)

در قائم ما (اهل بیت) سنتهایى از پیامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهیم ، سنتى از عیسى ، سنتى از ایوب: و سنتى از محمد(ص) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیده‏ماندن ولادت و کناره‏گیرى از مردم ، از موسى، ترس و غیبت از جامعه ، از عیسى اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد(ص) قیام با شمشیر را .

پى‏نوشتها:

 

1. ر. ک: قمى ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى که در دعاى مزبور آمده چنین است: «این الطالب بدم المقتول بکربلاء»

2. ر. ک: همان ، زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زیارت یادشده چنین آمده است: «فاسئل‏الله الذى اکرم مقامک و اکرمنى ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد

3. همان جا

4. القندوزى، سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، نجف ، مکتبة‏الحیدریة، 1411 ق ، ص 590 ، به نقل از: موسوعة کلمات‏الامام الحسین(ع)، قم ، دارالمعروف ، 1415 ق ، ص‏659 ، ح 688 .

5. حسینى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص‏139 ، به نقل از: قرشى،على اکبر، اتفاق در مهدى موعود7، ص 35

6.الشیخ‏الصدوق،ابوجعفرمحمدبن‏على‏بن‏الحسین، کمال‏الدین و تمام‏النعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیة،1359 ق، ج 1 ، ص‏317 ، ح 4; به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 661، ح‏693 .

7. همان ، ج 1، ص‏257 ، به نقل از: حکیمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم ، 1374 ، صص‏36-35.

8 . همان ، ج 1، ص‏317 ، به نقل از موسوعة کلمات‏الامام‏الحسین، صص‏666- 655، ح‏703.

9. الکلینى ، محمدبن‏یعقوب، الکافى ، ج 8 ، ص‏37، به نقل از حکیمى،محمد، همان، ص‏293 .

10. در برخى از تفاسیر کلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است.

11. علم‏الیقین ، ج 2 ، ص‏793 ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، صص‏669- 668، ح 710




____________________________________________________________________________________

ومن کلام له علیه السلام [6] المعروف فی غیر اهله [7] و لیس لواضع المعروف فی غیر حقه ، و عند غیر اهله ، [8] من الحظ فیما اتی الا محمده اللئام ، و ثناء الاشرار ، و مقاله الجهال ، [9] ما دام منعما علیهم : ما اجود یده و هو عن ذات الله بخیل [10] مواضع المعروف [11] فمن آتاه الله مالا فلیصل به القرابه ، ، و لیحسن منه الضیافه ، [12] و لیفک به الاسیر و العانی ، ولیعط منه الفقیر و الغارم ، [13] و لیصبر نفسه علی الحقوق و النوائب ، ابتغاء الثواب ، [14] فان فوزا بهذه الخصال شرف مکارم الدنیا ، و درک فضائل الاخره ، ان شاء الله

ترجمه

[6] از سخنانی است که امام ( ع ) درباره نیکی به کسانیکه استحقاق آن راندارند فرموده است : [7] برای کسی که نیکی را در غیر مورد و در اختیار غیر اهلش قرار می دهد [8] بهره ای جز ستایش لک یمان و ثناگوئی اشرار و گفتار [ تملق آمیز ] نادانان نیست [9] و اینها نیز تا هنگامی است که به آنها بخشش می کند : [ آنها می گویند ] راستی چه دست سخاوتمندی دارد در حالیکه از بخشش به آنچه در راه خدا است بخل می ورزد . [10] موارد کارهای نیک [11] بنابراین کسی که خداوند به او ثروتی بخشیده باید پیوند خویشاوندی را برقرار سازد [ و صله رحم کند ] از میهمانان [ شایسته ] به خوبی پذیرائی کند [12] اسیران را آزاد سازد و به فقراء و بدهکاران کمک دهد [13] و باید به خاطر رسیدن پاداش الهی در برابر پرداخت حقوق متعلق به ثروتش و مشکلاتی که در این راه به او می رسد شکیبا باشد . [14] چه این که بدست آوردن این خصال نیک موجب شرافت و بزرگی در دنیا و درک فضائل سرای دیگر خواهد شد . انشاءالله




____________________________________________________________________________________

و من کلام له علیه السلام [1] فی النهی عن غیبه الناس [2] و انما ینبغی لاهل العصمه و المصنوع الیهم فی السلامه [3] ان یرحموا اهل الذنوب و المعصیه ، و یکون الشکر هو الغالب علیهم ، [4] و الحاجز لهم عنهم ، فکیف بالعائب الذی عاب اخاه و عیره ببلواه [5] اما ذکر موضع ستر الله علیه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذی عابه به [6] و کیف یذمه بذنب قد رکب مثله فان لم یکن رکب ذلک الذنب بعینه [7] فقد عصی الله فیما سواه ، مما هو اعظم منه [8] وایم الله لئن لم یکن عصاه فی الکبیر ، و عصاه فی الصغیر ، لجراءته علی عیب الناس اکبر [9] یا عبد الله ، لا تعجل فی عیب احد بذنبه ، فلعله مغفور له ، [10] و لا تامن علی نفسک صغیر معصیه ، فلعلک معذب علیه فلیکفف من علم منکم عیب غیره [11] لما یعلم من عیب نفسه ، ولیکن الشکر شاغلا له علی معافاته مما ابتلی به غیره

ترجمه

[1] از سخنانی است که امام در مورد نهی از غیبت مردم فرموده [2] سزاواراست کسانی که از عیوبی پاکند و از آلودگی به گناهان سالمند [3] به گنهکاران و اهل معصیت ترحم کنند همواره در سپاس و شکر خداوند باشند [4] و این سپاس آنان را از پرداختن به عیبجوئی دیگران مانع گردد .چرا و چگونه آن عیبجو عیب برادر خویش را می گیرد و او را به بلائی که گرفتار شده است سرزنش می کند ؟ [5] مگر به یاد ستر و پوششی که خداوند بر گناهان او افکنده نیفتاده ؟ و توجه ندارد که خداوند بر بزرگتر از گناهی که بر دیگران عیب می گیرد در مورد او پوشش افکنده است ؟ [6] چگونه دیگری را بر گناهی مذمت می کند که خود همانند آن را مرتکب شده ؟ و اگر به آن آلوده نشده [7] [ شاید ] معصیت دیگری کرده که از آن بزرگتر است [8] به خدا سوگند حتی اگر خداوند را در گناهان بزرگ عصیان نکرده و تنها گناه صغیره انجام داده همین جراتش بر عیبجوئی مردم گناه بزرگتری است [9] ای بنده خدا در عیب و مذمت هیچکس بر گناهش عجله مکن شاید خداوند او را آمرزیده باشد . [10] و نیز بر گناه کوچکی که خود انجام داده ای ایمن مباش شاید به خاطر آن کیفر بینی بنابراین هر کدام از شما که از عیب دیگران آگاه است [11] به خاطر آنچه از عیب خود می داند باید از عیبجوئی دیگران خودداری کند و شکر و سپاس این موهبت که او از این عیوب پاک است وی را مشغول دارد




____________________________________________________________________________________
 
 
درباره وبلاگ


هرهفته جمعه شب بعد از نماز مغرب وعشاء آدرس : تهران - خیابان ولیعصر(عج) - بالاتر از خیابان مختاری - کوچه شهید علی مولودی - حسینیه حضرت ام البنین(س)
موضوعات
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوند ها
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
کل بازدید : 170447
بازدید امروز :7
بازدید دیروز : 32
تعداد کل پست ها : 43
امکانات جانبی
دانشنامه مهدویت
لوگوی دوستان
 

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin