سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رایحه ظهور به مشام می رسد! از کجاست؟
واحد ارتباطات مردمی (روابط عمومی و تبلیغات) هیئت مکتب العباس(ع) تهران

دست 

دست دادن با زنان

بر اساس «مکتبی» بودن مرز دوستیها و رابطه ها و معاشرتها، دست دادن با نامحرم، حرام است و صِرف دوستی و رفاقت و آشنایی و همکار بودن یا ملاحضات سیاسی و دیپلماسی در سفرهای خارجی و دیدارهای رسمی، دلیل نمی شود که کسی با نامحرم و اجنبی، مصافحه کند. روشنفکر مآبی در این مسأله جایی ندارد. رسول خدا(ص) فرمود : با زنان دست نمی دهم (البته زن نامحرم). و در حدیث نبوی دیگری آمده است :

«اگر زنی بخواهد با مرد ناحرم دست بدهد ( که نباید دست دهد) و ناچار باشد، یا بخواهد با او بیعت کند، از پشت لباس (و با وجود حایل و پوشش دست، دستکش) مانعی ندارد.»

البته معیار عمل، فتوای مجتهدی است که از او تقلید می کنید و هر مسلمان متعهّد، باید برای عمل خود ملاک و حجت شرعی داشته باشد.

منابع :

1. کنزالعمّال، حدیث475.

2. کنزالعمّال، حدیث25346.

 




____________________________________________________________________________________

سلام و

سلام و مصافحه

پیوندهای اجتماعی، نیازمند «تحکیم» است.

استوارسازی این رشته ها با کلی گویی به دست نمی آید. باید نمونه های علمی و مصداقهای خاص و روشن ارائه شود، تا مرزهای دوستی و پیوندهای عاطفی استوارتر گردد و پایدار بماند. «سلام» و دست دادن یکی از این امور است.

سلام، چراغ سبز آشنایی است.

وقتی دو نفر به هم می رسند، نگاهها که به هم می افتد، چهره ها که رور در رو قرار می گیرد، نخستین علامت صداقت و مودت و برادری، «سلام دادن» است و در پی آن، دست دادن و «مصافحه».

دو نفر را تصور کنید که به یکدیگر می رسند، آشنا و دوست هم هستند. در این برخورد، بهتر است نخستین کلامشان چه باشد؟ آیا مناسب تر از «سلام» چیزی را سراغ دارید؟

مفهوم سلام

سلام، اطمینان دادن به طرف مقابل است که : هم سلامتی و تندرستی تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، که گزندی به تو نخواهد رسید. من خیرخواه تو هستم، نه بدخواه و کینه ورز و دشمن. نیز نوعی درود و تحیت اسلامی است که دو مسلمان به هم می گویند. این معنای شعار اسلامی سلام است.

دست دادن و دست هم را صادقانه به گرمی فشردن، نشان دیگری از محبت و صمیمیت و خیرخواهی است. دلها را به هم نزدیکتر و محبتها را بیشتر می سازد. تماس دو دست، قلبها را نیز به هم نزدیکتر می کند، اگر منافقانه و دروغ و فریب نباشد!

«دست در دست، چو پیوند دو قلب گرمتر می گردد، دل آزردة دوست، نرمتر می گردد...»

باری ... سلام، نام خداست و تحیّت الهی. سفارش پیامبر است است و امامان. تا آنجا که فرمودند : اگر کسی پیش از سلام، شروع به سخن کرد، جواب ندهید :

«مَن بَدَءَ بالکلام قبلَ السلامِ فَلا تُجیبوهُ.»

در حدیث دیگری امام صادق(ع) از قول خداوند نقل می کند که : بخیل، کسی است که از سلام دادن به دیگری بخل ورزد :

«البخیلُ مَن بَخِلَ بِالسّلامِ.»

راستی ... سلام دادن به دیگری نه تنها چیزی از قدر و جایگاه انسان نمی کاهد و هیچ گونه ضرر و زیان مادی،پولی،آبرویی و ... ندارد، بلکه محبت آور و صفابخش است و خدا پسند و سیرة رسول خدا(ص) و روش و منش اولیاء الهی است. به علاوه، نشانه ای از تواضع و فروتنی و نداشتن کبر است. انسانهای متواضع، نه تنها زیان نمی بیندد، بلکه عزّت و محبوبیت هم پیدا می کنند. امام صادق(ع) فرمود : «مِنَ التّواضُعِ اَن تُسَلَّمَ عَلی مَن لَقیتَ» ؛ از نشانه های فروتنی این است که به هر کس برخوردی، سلام دهی.

پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود : «اِذا تلاقَیتُم، فَتَلاقُوا بِالتسلیم و التصافُح» ؛

هرگاه یکدیگر را دیدار کردید، با «سلام» و «دست دادن» با هم دیدار کنید.

ادب و آداب سلام

سیرة رفتاری پیامبر خدا آن بود که به هر که می رسید حتی کودکان ابتدا به او سلام می کرد، بخصوص در مورد سلام کردن به کودکان می فرمود : پنج صفت است که تا زنده ام، آنها را رها نخواهم کرد، یکی هم سلام دادن به کودکان است، تا پس از من «سنت» گردد.

این خصلت خجسته، از اخلاق حسنه و روحیة پاک و تواضع او سرچشمه می گرفت. اینها درست؛ ولی ادب اقتضا می کند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند. در حدیث آمده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود :

کوچک به بزرگ سلام کند، یک نفر به دو نفر، و جمعیت کم به جمعیت فراوان، و سواره بر پیاده، و رهگذر، بر کسی که ایستاده است و ایستاده بر کسی که نشسته است. و البته اگر جز این باشد، نشانِ تواضع نخواهد بود!

سلام را باید آشکارا، بلند و با صدای رسا ادا کرد. احادیث فراوانی با عنوانِ «الجهرُ بالسّلام» و «افشاء سلام» آمده که سفارش اکید دارد که سلامها، همین گونه باشد، یعنی بلند و واضح، تا طرف بشنود.

اگر در برخورد با دیگران یا ورود به جلسه و جمعی، یا رسیدن به خانه و محل کار، سلام بگویید، ولی آهسته، شاید سلامتان را نشنود. با اینکه شما سلام داده اید، ولی به دلیل سر و صدا یا جمع نبودن حواس یا هر عامل دیگر، سلامتان را نشنود، شما را بی ادب و بی اعتنا خواهند شمرد و متکبّر خواهند پنداشت.

یا اگر سلام دیگری را جواب دهید؛ اما آهسته و زیر لب، به گونه ای که نفهمد و نشنود، شاید پیش خود فکر کند مسأله ای، خصومتی و ... پیش آمده، با دشواری و بی علاقگی جواب می دهید.

راه جلوگیری از این سؤتفاهمها و بدگمانیها، رعایت همان دستور دینی در معاشرتها است، یعنی آشکارا سلام کردن.

امام صادق(ع) می فرماید :

«هرگاه یکی از شما سلام می دهد، سلامش را آشکارا بگوید. نگوید که سلام دادم، ولی جوابم ندادند، شاید سلام داده ولی آنان نشنیده باشند! و هرگاه یکی از شما جواب سلام می دهد، جواب را آشکارا و بلند بگوید، تا آن مسلمان دیگر نگوید که سلام کردم ولی جوابم را ندادند! »

اگر سلام مستحب است، جوابش واجب است. البته بیشترین ثواب نیز از ان کسی است که شروع به سلام کند.

آن که سلام می دهد، پاسخش را باید گرمتر و بیشتر داد، چرا که سلام نوعی تحت و هدیه از سوی یک مؤمن است و هدیه را باید پاسخی بهتر ارائه داد، تا نشان قدرشناسی باشد. و این تعلیم قرآن کریم است که تحیّت دیگران را به گونه ای بهتر پاسخ دهید : «فَحَیُّوا بِأَحسَنَ مِنها»، یا مثل همان را بازگردانید.

دست دادن

گفتیم که «مصافحه» هم، «دوستی آور»، «کدورت زدا» و «محبت آفرین» است. ما علاقة خود و صمیمیت را با دست دادن ابراز می کنیم. برعکس، اگر با کسی کدورت و دشمنی داشته بلاشیم، از دست دادن با او پرهیز می کنیم. به همین خاطر، این دستور مقدس و پر برکت اسلامی، در تحکیم رابطه های دوستی و اخوّت، ثمر بخش است.

امام باقر(ع) فرمود : هر دو نفر مؤمنی که با هم دست بدهند، دست خدا میان دست آنان است و دست محبت الهی بیشتر با کسی است که طرف مقابل را بیشتر دوست بدارد.

و نیز امام صادق(ع) فرمود :

هنگامی که دو برادر دینی به هم می رسند و با هم دست می دهند، خداوند با نظر رحمت به آنان می نگرد و گناهانشان، آن سان که برگ درختان می ریزد، فرو می ریزد، تا آنکه آن دو از هم جدا شوند.

شیوة مصافحه

دست دادن نیز، همچون سلام، ادب و آدابی دارد. یکی از آنها پیوستگی و تکرار است. در یک سفر و همراهی و دیدار، حتی چندبار دست دادن نیز مطلوب است.

ابوعبیده نقل می کند : همراه امام باقر(ع) بودم. اول من سوار می شدم، سپس آن حضرت. چون بر مرکب خویش استوار می شدیم، سلام می داد و احوالپرسی می کرد، چنان که گویی قبلاً یکدیگر را ندیده ایم. آنگاه مصافحه می کرد. هرگاه هم از مرکب فرود می آمدیم و روی زمین قرار می گرفتیم، باز هم به همان صورت، سلام می کرد و دست می داد و احوالپرسی می کرد و می فرمود : «با دست دادن دو مؤمن، گناهانشان همچون برگ درختان فرو می ریزد و نظر طلف الهی با آنان است، تا از هم جدا شوند.»

از آداب دیگر مصافحه، فشردن دست، از روی محبت و علاقه است، اما نه در حدی که سبب رنجش و درد گردد.

جابر بن عبدالله می گوید : در دیدار با رسول خدا(ص) بر آن حضرت سلام کردم. آن حضرت دست مرا فشار داد و فرمود : دست فشردن، همچون بوسیدنِ برادر دینی است.

همچنین هنگام مصافحه، طول دادن و دست را زود عقب نکشیدن از آداب دیگر این سنّت اسلامی است. در مصافحه، پاداش کسی بیشتر است که دستش را بیشتر نگه دارد.

پیامبر اسلام(ص) نیز این سنت نیکو را داشت که چون با کسی دست می داد، آن قدر دستِ خود را نگه می داشت، تا طرف مقابل دست خود را سست کند و عقب بکشد.

باری ... محبت قلبی را باید آشکار ساخت.

علاقه، گنجی نهفته در درون است که باید آن را استخراج و اشکار کرد، تا از برکاتش بهره برد. روشنترین خیر و برکتش، تقویت دوستیها و تحکیم آشناییها و رابطه ها است. به دستور اسلام، هرگاه مؤمنی را ملاقات می کنید، مصافحه کنید، خشرویی و چهرة گشاده و بشّاش و خندان به هم نشان دهید.

از آثار دیگر مصافحه، «کینه زدایی» است. پیامبر خدا(ص) فرمود :

«تَصافَحُوا، فَاِنَّ التّصافُحَ یُذهِبُ السَّخیمَه» و «تَصافَحُوا فَاِنَّهُ یَذهَبُ بالغِلَّ». مصافحه کنید و دست دهید، چرا که آن، کینه و کدورت را می زداید. 

منابع :

1. سفینه البحار، محدث قمی،ج1، ص645.

2. میزان الحکمه، ری شهری، ج4، ص535.

3. خصال، صدوق، ص11.

4. سفینه البحار، ج1، ص456.

5. بحارالانوار، ج73، ص10.

6. میزان الحکمه، ج4، ص538.

7. اصول کافی (عربی) کلینی، ج2، ص645.

8. سوره ی مبارکه نساء آیه 86.

9. اصول کافی، ج2، ص179.

10. اصول کافی، ج2، ص183.

11. اصول کافی، ج2، ص179.

12. بحارالانوار، ج73، ص26.

13. بحارالانوار، ج73، ص23.

14. بحارالانوار، ج73، ص28.

15. بحارالانوار، ج73، ص30.

16. میزان الحکمه،ج5، ص355.

17. بحارالانوار، ج74، ص158.

18. میزان الحکمه، ج5، ص354.

19. کنزالعمّال، حدیث475.

20. کنزالعمّال، حدیث25346.

 

 




____________________________________________________________________________________

همه طلاب نیازمند استاد اخلاق هستند

امام زین العابدین (علیه السلام) فرموده اند: هَلَک مَن لَیسَ لَه حَکیم یُرشِده؛ هر کس عالم و حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند هلاک می شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد: یکی اخلاقیات و دیگری عُرفیات.

اخلاقیات طلبگی

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض، آیت الله هم بشوی، نَفس تو هم، آیت الله می شود، آن وقت بی چاره می شوی. همان طور که به دکتر می روی و دستور رژیم غذایی می گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید نزد او بروی که باد کبر و غرور تو را خالی کند، فکر نکنی حالا که این کتاب ها را می خوانی به جایی رسیده ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته ای.

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) فرمودند: وقتی شخصی طلبه می شود مانند انگور است که بر اثر جوشاندن نجس می شود و راه پاک شدن آن، ثُلثان است. پس باید طلبه، استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند زیرا علم و دانش و مدرک، آدمی را مغرور و متکبر می سازد و یک طلبه باید آن قدر تلاش کند و بجوشد تا دوسوم او یعنی صفات و اخلاق بد او بخار شود و از بین برود. اما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی، گرفتار خودنمایی نشوی، اگر کسی پیدا شد که دلش می خواهد همه بفهمند آدم خوبی است، به او اعتماد نکن.

درس اخلاقی را که شما را بی حال کند، چُرتی کند، شل و وِل کند و درس اخلاقی که شما را از درس بیندازد، درس اخلاق نیست. این ها را کنار بگذار. مواظب باش تو را گول نزنند. ما اگر قدری خوب بشویم و نیتمان را درست کنیم استاد خوب هم گیرمان می آید. استاد اخلاق ما یکی حاج آقا حسین فاطمی (ره) بود که در قم، شب های جمعه به درس اخلاق ایشان می رفتیم. در آن زمان، قم، هفتصد ـ هشتصد طلبه بیشتر نداشت. ما هفتاد ـ هشتاد نفر بودیم که از ایشان استفاده می کردیم و یکی هم جمعه ها به درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) می رفتیم. از جملاتی که از حضرت امام (ره) به یاد دارم این است که ایشان فرمودند: ما می توانیم با علم و اخلاق، انسان واقعی بشویم ولی حیوانات نمی توانند، پس باید در انسانیت بکوشیم.

عُرفیات طلبگی

استاد من در عُرفیات، حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) بودند. عرفیات غیر از اخلاقیات است. ممکن است شخصی استاد اخلاق باشد ولی از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادی را پیدا کرد که عرفیات را برای انسان بگوید. عرفیات یک سری مسائلی است که شاید خلاف شرع نباشد ولی خلاف عُرف جامعه است و عوام الناس از انجام آن ها، توسط ما روحانیون خوششان نمی آید. ما هم برای این که مردم به دین و روحانیت علاقه مند شوند و طرد نشوند باید این ها را مراعات کنیم. حالا چند نمونه از عرفیات را می گوییم:

1ـ دقت در معاشرت با مردم: روحانی نباید با کسی که به دین و دستورات دین اهمیت نمی دهد معاشرت کند (مگر این که قصد راهنمایی او را داشته باشد) و نباید چنین افرادی به منزل او رفت و آمد کنند.

استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) می فرمودند: روزی به خانه رفتم و متوجه شدم که عده ای میهمان از طرف آشنایان و فامیل های همسرم، تشریف دارند، و بعضی از آن ها بدون رعایت این که ما روحانی و آخوند هستیم، و مردم از ما بیش از دیگران توقع دارند، با ظاهری شرعی ولی نامتناسب با عرفیات طلبگی ما، حضور داشتند، لذا به اهل بیت گفتم که برای آن ها توضیح دهند که متوجه بشوند، و آن ها هم الحمدلله متذکر شدند و بعد از این جریان هر وقت به منزل ما می آیند عرفیات را رعایت می کنند.

کسانی که بد حجاب اند نباید در منزل شما رفت وآمد کنند. من حتی گفته ام بچه های کوچک را بدون چادر به منزلمان نیاورند. اگر در کوچه و خیابان حتی یکی از محرم هایت را دیدی اگر حجاب کامل هم داشت با او صحبت نکن یا اگر صحبت می کنی او را نگاه نکن. گوش خود را نزدیک او بیاور و به صحبت هایش گوش کن. چرا که مردم نمی دانند این زن محرم شما است.

2ـ خرید اجناس: در خرید کردن برای منزل دقت کن که مورد سوء تفاهم از سوی مردم واقع نشوی. حضرت آیت الله العظمی سیدمحمدکاظم یزدی (ره) می فرمودند: همیشه از یک قصابی گوشت نخرید، می گویند این آخوندها چقدر گوشت می خورند.

یا مثلاً یک روحانی حتی المقدور سعی کند که کم تر با همسرش در خیابان راه بیفتد و به خرید برود. به مغازه هایی که چیزهای گران قیمت می فروشند نرود؛ مثلاً به بنگاه های ماشین فروشی و فروشگاه های تلویزیون و غیر ذلک. اگر هم نیازی داشت می تواند محارم خود یا افراد مورد اطمینان و با تجربه را بفرستد. نقل می کنند که یک روحانی با همسرش، وارد فروشگاه لوازم آرایش بانوان شده و پس از انتخاب یکی از اقلام آن، و در خارج از فروشگاه و بدون توجه به اطراف خود، آن را به همسرش نشان می داد که کدامیک بهتر است، در حالی که این عمل می تواند در اذهان مردم نسبت به مقام روحانیت اثر بدی داشته باشد. لذا طلاب محترم باید این گونه امور را رعایت کنند.

3ـ به هر مکانی نرود: روحانی هر جایی نباید برود، هر جایی نباید بنشیند. مثلا کنار خیابان روی جدول ننشیند یا در مکان های عمومی و پر رفت و آمد، یا جایی که همه روی زمین نشسته اند، بالای صندلی ننشیند و اگر مجبور بود بنشیند در نشستن هم مراعات کند، مثلاً یک پا را روی پای دیگر نیندازد. و همچنین نباید دست زن و بچه را بگیرد و برود پارک یا شهر بازی یا سینما. یا برود ساندویچی و یک ساندویچ بگیرد و پشتش هم نوشابه بخورد. البته این گونه امور حرام نیست ولی بعضی از مردم این اعمال را از ما روحانیون توقع ندارند، لذا ما باید رعایت عرفیات طلبگی را بکنیم.

4ـ وضع ظاهری: روحانی باید از نظر لباس پوشیدن، لباسی ساده و تمیز و در عین حال منظم و مرتب داشته باشد و خدای نکرده لباس هایش چرکین نباشد و بوی عرق ندهد.

5ـ دقت در خرج: روحانی نباید مهمانی های مفصل راه بیندازد، یا مثلا در تالارها مراسم عقد و یا مراسم دیگر بگیرد و سورها و خرج های بی مورد کند. آیت الله حاج آقامرتضی حائری (ره) با کاروانی به مکه رفتند. قرار شد علمای دیگر از مکه به دیدن ایشان بیایند. مدیر کاروان از خرج خودش اتاقی آماده کرد و میوه های مختلف در اتاق آماده نمود. وقتی ایشان وارد اتاق شدند و صحنه را دیدند ناراحت شدند و به مدیر کاروان فرمودند: چرا می خواهی مردم را با من دشمن کنی؟ این ها را جمع کن. فقط چای کفایت می کند (یعنی ممکن بود که حاجی های کاروان فکر کنند که هزینه انجام شده، از بودجه کاروان است و دچار سوءظن نسبت به آیت الله مرتضی حائری شوند). وقتی هم روحانی به مهمانی می رود یا برای او مهمان می آید باید مراعات اخلاقیات و عرفیات را هم بکند.

روزی که طلبه بودیم با استادمان حاج شیخ علی اکبربرهان (ره) به دیدار یک حاجی که تازه از مکه آمده بود رفتیم. ایشان به ما فرمودند: حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید. کاری نکنید که بگویند آخوند جزء مطهرات است و همه چیز را پاک می کند و می خورد. بنشین و به هیچ چیز دست نزن. بگذار به زور به تو، چیزی تعارف کنند.

6ـ وضعیت سر و صورت: در حرم امام رضا(علیه السلام) عبور می کردم، دیدم روحانی جوانی موهایش را از زیر عمامه تا وسط پیشانی بیرون ریخته است. به او گفتم: ببخشید آقا، مثل این که اصلاح شما دیر شده است. گفت: مدرکی هم دارید؟ یعنی اگر این کار من خلاف است آیا برای این کار خلاف، مدرک و سند روایاتی دارید؟ اگر دارید ارائه بدهید؟ در حالی که خیلی از موارد هست که حرام و خلاف شرع نیست ولی عرف، آن را نمی پسندد. لذا روی این اصل به او گفتم: چرا با لباس زیر به حرم نمی آیی؟ با وجود این که برای مردان فقط پوشاندن عورتین واجب است و پوشاندن بقیه بدن واجب نیست. (با وجود این، رعایت عرف را می کنی، و کاری نمی کنی که مردم از تو ناراحت شوند، پس در طلبگی و آخوندی هم چنین باش و رعایت عرفیات طلبگی را بکن و کاری که مراجع و علما و فقها نمی کنند تو هم نکن.)

7ـ ساده زیستی: مهم ترین مطلب عرفی، ساده زیستی است. انگشتر زیاد دستت نکن، گران قیمتش را هم همین طور. تسبیح رنگی یا گران قیمت هم دستت نگیر. خودکار و خودنویس خارجی و نعلین گران قیمت که برای طلبه و روحانی سزاوار نیست، استفاده نکن. روحانی حتی المقدور باید زندگی و خانه ای ساده داشته باشد.

نقل می کنند آیت الله فشارکی(ره) یک اتاق داشتند که وسط آن را پرده کشیده بودند. یک طرف درس می دادند و طرف دیگر محل زندگی ایشان بود. اگر امام خمینی (ره) وقتی که از پاریس آمدند، می رفتند کاخ نیاوران شاید این قدر محبوب مردم نمی شدند و دیگر حرفشان چندان در مردم اثر نداشت، امام با آن همه عظمت، در یک خانه ساده و معمولی و یک حسینیه که دیوارهایش کاه گلی بود ساکن بودند.

من حدود چهل سال پیش این خانه ای را که اکنون ساکن هستم خریده ام؛ با این که می توانم بهترین خانه را در بهترین جای شهر تهران بخرم.

در حدیث است که نظر به چهره عالم عبادت است اما نه عالمی که خانه آن چنانی دارد که نگاه کردن به خانه و وسائل خانه اش حسرت بر دل آدمی می گذارد، و داخل خانه را با تزئینات کامل گچ بری کرده و آنتن ماهواره را هم روی پشت بام علم کرده و با ماشین گران قیمت رفت وآمد می کند.

یک بار به جایی رفته بودم و موقع برگشت، یک بنز و یک وانت ترمز کردند. هر دو آشنا بودند. مردم هم نگاه می کردند که من کدام ماشین را سوار می شوم. رفتم از راننده بنز عذرخواهی کردم و گفتم: اولاً این راننده وانت یک لحظه از شما زودتر ترمز کرد، ثانیاً اگر ماشین شما را سوار شوم ممکن است راننده وانت ناراحت شود و فکر کند چون ماشینش وانت بود سوار نشدم لذا مرا ببخشید و تشریف ببرید، من با وانت می روم.

یک بار با یک ژیان قُراضه به دیدن یکی از علمای بزرگ تهران رفتیم، به ایشان گفتم با ماشینی آمده ایم که دیدنش انسان را به یاد خدا می اندازد. موقع برگشت، ایشان تا در منزل آمدند و ماشین را دیدند و فرمودند: این ماشین ما را به یادِ گاری انداخت نه خدا.

غرض این که هر چه ساده تر باشی بیشتر در دل مردم اثر می گذاری. قیافه ظاهری روحانی هم باید ساده باشد، نه این که عبای گرانقیمت و کفش براق آن چنانی بپوشد، عینک طلایی یا گرانقیمت بزند، یا کیف سامسونت در دست بگیرد، و امثال این ها، خلاصه، نظر به هر عالِمی عبادت نیست. عالمی که پشت فرمان ماشین آن چنانی می نشیند، زلف گذاشته، ساعت مچی بسته، شلوار اتو کرده، زیر شانه قبا، لائی گذاشته، و کیف به دست گرفته و سیگار به لب گذاشته؛ نظر به چنین شخصی عبادت نیست.

آیا چنین شخصی روحانی است؟ آیا مردم اگر چنین شخصی را ببینند به یاد خدا می افتند؟ روحانی یعنی کسی که روحش را چنان پرورش داده که جسم و علائق نفسانی را از مادیات و زینت و زیورآلات دنیا باز داشته، و به مرحله تهذیب نفسانی رسیده، نه این که فقط به فکر جسم و زینت آلات ظاهری بدن باشد. چنین شخصی جسمانی است نه روحانی. لذا نمی تواند در افراد اثر روحانی و معنوی بگذارد. این را یقین بدان که امام زمان (عج) از این زندگی ها و قیافه ها راضی نیست. این ها کسانی هستند که با وضع بسیار مرفه و زندگی تجملاتی و با قیافه آن چنانی خودشان، مردم را از دین دور می کنند. زیرا رفتار و گفتار آن ها با اصول و اخلاق و عرفیات اسلام منطبق نیست. شما مردم اگر چنین اشخاصی را می شناسید با آن ها در ارتباط نباشید. این جور آخوندها اصلاً مرید حسابی هم ندارند و کسی به این ها میل نمی کند. اصلاً نباید به چنین عالمی نگاه کنی باید بروی علما و بزرگان را نگاه کنی، مراجع تقلید، علمای ربانی و معلمین اخلاق.

این ها بعضی از عرفیات است که باید رعایت شود بقیه را هم خودت با این ها قیاس کن البته ممکن است یک کار در جایی عرف باشد و همان کار در جای دیگر خلاف عرف باشد.

نمی گویم این ها حرام است ولی از باب حَسَناتُ الأبرارِ سَیئاتُ المُقَرَّبین است.

بعضی کارها، برای عوام مردم، اشکالی ندارد ولی برای ما روحانیون خوب نیست. ممکن است یکی در اخلاق خیلی عالی باشد ولی با وضع زندگی و با قیافه اش و با رعایت نکردن این عرفیات مردم را از دین بیزار کند.

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: «بدترین علمای امت من کسانی هستند که مردم را از ما گمراه می کنند و راه هایی که به سوی ما است قطع می کنند. مردم بر این ها درود می فرستند در حالی که این ها مستحق لعنت هستند». و همچنین امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: «که عیسی بن مریم (علیه السلام) فرمود: وای بر علمای بد که چگونه آتش دوزخ بر آن ها زبانه کشد.» اگر این عرفیات را رعایت نکردی پیش نماز نشو. چرا که رعایت نکردن عرفیات به فتوای بعضی از مراجع تقلید به عدالت ضرر می زند و پشت سر تو نمی شود نماز خواند.




____________________________________________________________________________________

همکاری داریم که پسر فوق‌العاده ساکت، آرام، مودب و وارسته‌ای است؛ مومن است و ایمانش در عملش نیز نمایان است. برای مثال اگر آهنگی ایرانی را از شبکه دانلود کنیم و به او بدهیم، اول می‌پرسد که در بازار ایران منتشر شده یا نه. جواب هر چه باشد تشکر می‌کند و آهنگ را گوش می‌کند. چه از آن خوشش بیاید و چه نه، اگر آهنگ در بازار منتشر شده باشد، می‌رود و کاست یا سی‌دی آن را می‌خرد و آن را به کسی هدیه می‌دهد. می‌پرسیم چرا این کار رو می‌کنی؟ تو که آهنگ را داری دیگر چرا برایش پول می‌دهی؟ و جواب می‌دهد که اولا برای رعایت حق کپی رایت و ثانیا برای آنکه صاحب اثر راضی باشد. اگر هم منتشر نشده باشد، که فعلا هیچ ولی اگر روزی منتشر شود می‌رود و یک نسخه‌اش را برای حلال بودی کارش خریداری می‌کند.


-        قضیه شاید کمی مسخره به نظر آید و خنده‌دار، ولی برایم درس اخلاقی است.  ولی همین که در این روزگار کثیف، هنوز هم آدمهایی هستند که چنین حلال و حرام را حرمت می‌نهند، خوشحال می‌شوم.




____________________________________________________________________________________
 
 
درباره وبلاگ


هرهفته جمعه شب بعد از نماز مغرب وعشاء آدرس : تهران - خیابان ولیعصر(عج) - بالاتر از خیابان مختاری - کوچه شهید علی مولودی - حسینیه حضرت ام البنین(س)
موضوعات
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوند ها
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
کل بازدید : 173686
بازدید امروز :20
بازدید دیروز : 55
تعداد کل پست ها : 43
امکانات جانبی
دانشنامه مهدویت
لوگوی دوستان
 

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin