دست
دست دادن با زنان
بر اساس «مکتبی» بودن مرز دوستیها و رابطه ها و معاشرتها، دست دادن با نامحرم، حرام است و صِرف دوستی و رفاقت و آشنایی و همکار بودن یا ملاحضات سیاسی و دیپلماسی در سفرهای خارجی و دیدارهای رسمی، دلیل نمی شود که کسی با نامحرم و اجنبی، مصافحه کند. روشنفکر مآبی در این مسأله جایی ندارد. رسول خدا(ص) فرمود : با زنان دست نمی دهم (البته زن نامحرم). و در حدیث نبوی دیگری آمده است :
«اگر زنی بخواهد با مرد ناحرم دست بدهد ( که نباید دست دهد) و ناچار باشد، یا بخواهد با او بیعت کند، از پشت لباس (و با وجود حایل و پوشش دست، دستکش) مانعی ندارد.»
البته معیار عمل، فتوای مجتهدی است که از او تقلید می کنید و هر مسلمان متعهّد، باید برای عمل خود ملاک و حجت شرعی داشته باشد.
منابع :
1. کنزالعمّال، حدیث475.
2. کنزالعمّال، حدیث25346.
سلام و
سلام و مصافحه
پیوندهای اجتماعی، نیازمند «تحکیم» است.
استوارسازی این رشته ها با کلی گویی به دست نمی آید. باید نمونه های علمی و مصداقهای خاص و روشن ارائه شود، تا مرزهای دوستی و پیوندهای عاطفی استوارتر گردد و پایدار بماند. «سلام» و دست دادن یکی از این امور است.
سلام، چراغ سبز آشنایی است.
وقتی دو نفر به هم می رسند، نگاهها که به هم می افتد، چهره ها که رور در رو قرار می گیرد، نخستین علامت صداقت و مودت و برادری، «سلام دادن» است و در پی آن، دست دادن و «مصافحه».
دو نفر را تصور کنید که به یکدیگر می رسند، آشنا و دوست هم هستند. در این برخورد، بهتر است نخستین کلامشان چه باشد؟ آیا مناسب تر از «سلام» چیزی را سراغ دارید؟
مفهوم سلام
سلام، اطمینان دادن به طرف مقابل است که : هم سلامتی و تندرستی تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، که گزندی به تو نخواهد رسید. من خیرخواه تو هستم، نه بدخواه و کینه ورز و دشمن. نیز نوعی درود و تحیت اسلامی است که دو مسلمان به هم می گویند. این معنای شعار اسلامی سلام است.
دست دادن و دست هم را صادقانه به گرمی فشردن، نشان دیگری از محبت و صمیمیت و خیرخواهی است. دلها را به هم نزدیکتر و محبتها را بیشتر می سازد. تماس دو دست، قلبها را نیز به هم نزدیکتر می کند، اگر منافقانه و دروغ و فریب نباشد!
«دست در دست، چو پیوند دو قلب گرمتر می گردد، دل آزردة دوست، نرمتر می گردد...»
باری ... سلام، نام خداست و تحیّت الهی. سفارش پیامبر است است و امامان. تا آنجا که فرمودند : اگر کسی پیش از سلام، شروع به سخن کرد، جواب ندهید :
«مَن بَدَءَ بالکلام قبلَ السلامِ فَلا تُجیبوهُ.»
در حدیث دیگری امام صادق(ع) از قول خداوند نقل می کند که : بخیل، کسی است که از سلام دادن به دیگری بخل ورزد :
«البخیلُ مَن بَخِلَ بِالسّلامِ.»
راستی ... سلام دادن به دیگری نه تنها چیزی از قدر و جایگاه انسان نمی کاهد و هیچ گونه ضرر و زیان مادی،پولی،آبرویی و ... ندارد، بلکه محبت آور و صفابخش است و خدا پسند و سیرة رسول خدا(ص) و روش و منش اولیاء الهی است. به علاوه، نشانه ای از تواضع و فروتنی و نداشتن کبر است. انسانهای متواضع، نه تنها زیان نمی بیندد، بلکه عزّت و محبوبیت هم پیدا می کنند. امام صادق(ع) فرمود : «مِنَ التّواضُعِ اَن تُسَلَّمَ عَلی مَن لَقیتَ» ؛ از نشانه های فروتنی این است که به هر کس برخوردی، سلام دهی.
پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود : «اِذا تلاقَیتُم، فَتَلاقُوا بِالتسلیم و التصافُح» ؛
هرگاه یکدیگر را دیدار کردید، با «سلام» و «دست دادن» با هم دیدار کنید.
ادب و آداب سلام
سیرة رفتاری پیامبر خدا آن بود که به هر که می رسید – حتی کودکان – ابتدا به او سلام می کرد، بخصوص در مورد سلام کردن به کودکان می فرمود : پنج صفت است که تا زنده ام، آنها را رها نخواهم کرد، یکی هم سلام دادن به کودکان است، تا پس از من «سنت» گردد.
این خصلت خجسته، از اخلاق حسنه و روحیة پاک و تواضع او سرچشمه می گرفت. اینها درست؛ ولی ادب اقتضا می کند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند. در حدیث آمده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود :
کوچک به بزرگ سلام کند، یک نفر به دو نفر، و جمعیت کم به جمعیت فراوان، و سواره بر پیاده، و رهگذر، بر کسی که ایستاده است و ایستاده بر کسی که نشسته است. و البته اگر جز این باشد، نشانِ تواضع نخواهد بود!
سلام را باید آشکارا، بلند و با صدای رسا ادا کرد. احادیث فراوانی با عنوانِ «الجهرُ بالسّلام» و «افشاء سلام» آمده که سفارش اکید دارد که سلامها، همین گونه باشد، یعنی بلند و واضح، تا طرف بشنود.
اگر در برخورد با دیگران یا ورود به جلسه و جمعی، یا رسیدن به خانه و محل کار، سلام بگویید، ولی آهسته، شاید سلامتان را نشنود. با اینکه شما سلام داده اید، ولی به دلیل سر و صدا یا جمع نبودن حواس یا هر عامل دیگر، سلامتان را نشنود، شما را بی ادب و بی اعتنا خواهند شمرد و متکبّر خواهند پنداشت.
یا اگر سلام دیگری را جواب دهید؛ اما آهسته و زیر لب، به گونه ای که نفهمد و نشنود، شاید پیش خود فکر کند مسأله ای، خصومتی و ... پیش آمده، با دشواری و بی علاقگی جواب می دهید.
راه جلوگیری از این سؤتفاهمها و بدگمانیها، رعایت همان دستور دینی در معاشرتها است، یعنی آشکارا سلام کردن.
امام صادق(ع) می فرماید :
«هرگاه یکی از شما سلام می دهد، سلامش را آشکارا بگوید. نگوید که سلام دادم، ولی جوابم ندادند، شاید سلام داده ولی آنان نشنیده باشند! و هرگاه یکی از شما جواب سلام می دهد، جواب را آشکارا و بلند بگوید، تا آن مسلمان دیگر نگوید که سلام کردم ولی جوابم را ندادند! »
اگر سلام مستحب است، جوابش واجب است. البته بیشترین ثواب نیز از ان کسی است که شروع به سلام کند.
آن که سلام می دهد، پاسخش را باید گرمتر و بیشتر داد، چرا که سلام نوعی تحت و هدیه از سوی یک مؤمن است و هدیه را باید پاسخی بهتر ارائه داد، تا نشان قدرشناسی باشد. و این تعلیم قرآن کریم است که تحیّت دیگران را به گونه ای بهتر پاسخ دهید : «فَحَیُّوا بِأَحسَنَ مِنها»، یا مثل همان را بازگردانید.
دست دادن
گفتیم که «مصافحه» هم، «دوستی آور»، «کدورت زدا» و «محبت آفرین» است. ما علاقة خود و صمیمیت را با دست دادن ابراز می کنیم. برعکس، اگر با کسی کدورت و دشمنی داشته بلاشیم، از دست دادن با او پرهیز می کنیم. به همین خاطر، این دستور مقدس و پر برکت اسلامی، در تحکیم رابطه های دوستی و اخوّت، ثمر بخش است.
امام باقر(ع) فرمود : هر دو نفر مؤمنی که با هم دست بدهند، دست خدا میان دست آنان است و دست محبت الهی بیشتر با کسی است که طرف مقابل را بیشتر دوست بدارد.
و نیز امام صادق(ع) فرمود :
هنگامی که دو برادر دینی به هم می رسند و با هم دست می دهند، خداوند با نظر رحمت به آنان می نگرد و گناهانشان، آن سان که برگ درختان می ریزد، فرو می ریزد، تا آنکه آن دو از هم جدا شوند.
شیوة مصافحه
دست دادن نیز، همچون سلام، ادب و آدابی دارد. یکی از آنها پیوستگی و تکرار است. در یک سفر و همراهی و دیدار، حتی چندبار دست دادن نیز مطلوب است.
ابوعبیده نقل می کند : همراه امام باقر(ع) بودم. اول من سوار می شدم، سپس آن حضرت. چون بر مرکب خویش استوار می شدیم، سلام می داد و احوالپرسی می کرد، چنان که گویی قبلاً یکدیگر را ندیده ایم. آنگاه مصافحه می کرد. هرگاه هم از مرکب فرود می آمدیم و روی زمین قرار می گرفتیم، باز هم به همان صورت، سلام می کرد و دست می داد و احوالپرسی می کرد و می فرمود : «با دست دادن دو مؤمن، گناهانشان همچون برگ درختان فرو می ریزد و نظر طلف الهی با آنان است، تا از هم جدا شوند.»
از آداب دیگر مصافحه، فشردن دست، از روی محبت و علاقه است، اما نه در حدی که سبب رنجش و درد گردد.
جابر بن عبدالله می گوید : در دیدار با رسول خدا(ص) بر آن حضرت سلام کردم. آن حضرت دست مرا فشار داد و فرمود : دست فشردن، همچون بوسیدنِ برادر دینی است.
همچنین هنگام مصافحه، طول دادن و دست را زود عقب نکشیدن از آداب دیگر این سنّت اسلامی است. در مصافحه، پاداش کسی بیشتر است که دستش را بیشتر نگه دارد.
پیامبر اسلام(ص) نیز این سنت نیکو را داشت که چون با کسی دست می داد، آن قدر دستِ خود را نگه می داشت، تا طرف مقابل دست خود را سست کند و عقب بکشد.
باری ... محبت قلبی را باید آشکار ساخت.
علاقه، گنجی نهفته در درون است که باید آن را استخراج و اشکار کرد، تا از برکاتش بهره برد. روشنترین خیر و برکتش، تقویت دوستیها و تحکیم آشناییها و رابطه ها است. به دستور اسلام، هرگاه مؤمنی را ملاقات می کنید، مصافحه کنید، خشرویی و چهرة گشاده و بشّاش و خندان به هم نشان دهید.
از آثار دیگر مصافحه، «کینه زدایی» است. پیامبر خدا(ص) فرمود :
«تَصافَحُوا، فَاِنَّ التّصافُحَ یُذهِبُ السَّخیمَه» و «تَصافَحُوا فَاِنَّهُ یَذهَبُ بالغِلَّ». مصافحه کنید و دست دهید، چرا که آن، کینه و کدورت را می زداید.
منابع :
1. سفینه البحار، محدث قمی،ج1، ص645.
2. میزان الحکمه، ری شهری، ج4، ص535.
3. خصال، صدوق، ص11.
4. سفینه البحار، ج1، ص456.
5. بحارالانوار، ج73، ص10.
6. میزان الحکمه، ج4، ص538.
7. اصول کافی (عربی) کلینی، ج2، ص645.
8. سوره ی مبارکه نساء آیه 86.
9. اصول کافی، ج2، ص179.
10. اصول کافی، ج2، ص183.
11. اصول کافی، ج2، ص179.
12. بحارالانوار، ج73، ص26.
13. بحارالانوار، ج73، ص23.
14. بحارالانوار، ج73، ص28.
15. بحارالانوار، ج73، ص30.
16. میزان الحکمه،ج5، ص355.
17. بحارالانوار، ج74، ص158.
18. میزان الحکمه، ج5، ص354.
19. کنزالعمّال، حدیث475.
20. کنزالعمّال، حدیث25346.