پس از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، در یکی از روزها «ابوبکر» بالای منبر سخن می گفت. جمعیّت زیادی در پیرامونش نشسته بودند. و
آن گاه که همه ی چشم ها و گوش ها متوّجه او بود، ناگاه کودکی از گوشه ی مسجد برخاست و فریاد برآورد :
«ای ابوبکر! از منبر پدرم فرود آی؛ که از آن ما است.»
مردم، شگفت زده در جست و جوی صاحب صدا می گشتند. سکوت در فضای خانه ی خدا طنین افکند. ابوبکر که سخن در گلویش مانده بود، پس از لحظه ای به خود آمد؛ لبخندی ساختگی بر لب آورد و به امام حسن(علیه السلام) گفت :
«ای فرزند رسول خدا! حق با توست؛ زیرا پدر من منبر نداشت.»
امام علی بن ابیطالب، جلد1، صفحه320 .