و من کلام له علیه السلام [1] فی النهی عن غیبه الناس [2] و انما ینبغی لاهل العصمه و المصنوع الیهم فی السلامه [3] ان یرحموا اهل الذنوب و المعصیه ، و یکون الشکر هو الغالب علیهم ، [4] و الحاجز لهم عنهم ، فکیف بالعائب الذی عاب اخاه و عیره ببلواه [5] اما ذکر موضع ستر الله علیه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذی عابه به [6] و کیف یذمه بذنب قد رکب مثله فان لم یکن رکب ذلک الذنب بعینه [7] فقد عصی الله فیما سواه ، مما هو اعظم منه [8] وایم الله لئن لم یکن عصاه فی الکبیر ، و عصاه فی الصغیر ، لجراءته علی عیب الناس اکبر [9] یا عبد الله ، لا تعجل فی عیب احد بذنبه ، فلعله مغفور له ، [10] و لا تامن علی نفسک صغیر معصیه ، فلعلک معذب علیه فلیکفف من علم منکم عیب غیره [11] لما یعلم من عیب نفسه ، ولیکن الشکر شاغلا له علی معافاته مما ابتلی به غیره
ترجمه
[1] از سخنانی است که امام در مورد نهی از غیبت مردم فرموده [2] سزاواراست کسانی که از عیوبی پاکند و از آلودگی به گناهان سالمند [3] به گنهکاران و اهل معصیت ترحم کنند همواره در سپاس و شکر خداوند باشند [4] و این سپاس آنان را از پرداختن به عیبجوئی دیگران مانع گردد .چرا و چگونه آن عیبجو عیب برادر خویش را می گیرد و او را به بلائی که گرفتار شده است سرزنش می کند ؟ [5] مگر به یاد ستر و پوششی که خداوند بر گناهان او افکنده نیفتاده ؟ و توجه ندارد که خداوند بر بزرگتر از گناهی که بر دیگران عیب می گیرد در مورد او پوشش افکنده است ؟ [6] چگونه دیگری را بر گناهی مذمت می کند که خود همانند آن را مرتکب شده ؟ و اگر به آن آلوده نشده [7] [ شاید ] معصیت دیگری کرده که از آن بزرگتر است [8] به خدا سوگند حتی اگر خداوند را در گناهان بزرگ عصیان نکرده و تنها گناه صغیره انجام داده همین جراتش بر عیبجوئی مردم گناه بزرگتری است [9] ای بنده خدا در عیب و مذمت هیچکس بر گناهش عجله مکن شاید خداوند او را آمرزیده باشد . [10] و نیز بر گناه کوچکی که خود انجام داده ای ایمن مباش شاید به خاطر آن کیفر بینی بنابراین هر کدام از شما که از عیب دیگران آگاه است [11] به خاطر آنچه از عیب خود می داند باید از عیبجوئی دیگران خودداری کند و شکر و سپاس این موهبت که او از این عیوب پاک است وی را مشغول دارد